حالت تاریک
جایگاه فرهنگ استعفا در حكومت علوی؛

استعفا از روی صداقت ارزشی اسلامی است

استعفا از روی صداقت ارزشی اسلامی است

با توجه به پیامدهای جبران‌ناپذیر سوءمدیریت و مدیریت افراد ناکارآمد، موضوع عزل و استعفا به‌ویژه از روی صداقت مورد سفارش مکتب اسلام است.

به گزارش شبکه اطلاع‌رسانی «مرصاد»؛ دین مبین اسلام برای همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی از جمله مدیریت کارآمد نسخه دارد که در راستای عزل و استعفای مدیران ناکارآمد این موضوع در گفتگو با الهام صفری‌قمام؛ دانشجوی دکتری فقه و حقوق، پژوهشگر، نویسنده و محقق  مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛

مرصادنیوز: دیدگاه حضرت علی(ع) در مورد اقتصاد مقاومتی در مدیریت چیست؟


صفری‌قمام: از دیدگاه یک مدیر یا مسئول خوب، اقتصاد مقاومتی به این است كه جیب و كیف ملت خالی نباشد؛ ملتی كه جیب و خزانه‌اش خالی است، مقاوم نیست، در این میان دین كه ما را به زهد دعوت كرده؛ یعنی بر اساس آن باید از دنیا اعراض کنیم، نه طوری زندگی کنیم كه زیر بار دیگری برویم.

در معرفی مال، در سوره مباركه «نساء» فرمود: (لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتی‏ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِیاماً)، مال و ثروت ملی، باعث مقاومت، قیام و‌ ایستادگی ملت است که منظور‌ از ایستادنِ فیزیكی نیست، چه اینکه این مال، عامل قیام است، اگر ملتی بخواهد قائم باشد، ‌ایستادگی داشته باشد باید جیبش خالی نباشد، لذا بر اساس این آیه چنین آمده این مال را به دست سف‌ها نسپارید، كسی كه نتواند خوب اداره كند به وی مال ندهید که این بیان برای معرفی مال است.

شاید بهتر باشد که در این زمینه هم فرهنگ‌‌سازی شود و هم آموزش‌های پایه‌ای و درست در خانواده‌ها ایجاد شود تا با نوع و تفکر اسلامی یک مدیر از داخل خانواده شروع به رشد و مدیریت کند بنابراین تا یك فرهنگ دقیق عقلی علمی نداشته باشیم، نمی‌دانیم اقتصاد مقاومتی یعنی چه؟ وقتی بدانیم اقتصاد مقاومتی یعنی چه، این كشور به لطف الهی همه چیز دارد، اصلاً تحریم‌ها هیچ اثری نمی‌تواند داشته باشد.

اکنون ما ۷۰ میلیون، تقریباً یك‌صدم جمعیت دنیا هستیم، چون جمعیت دنیا، ۷ میلیارد نفر است، ما بیش از مقدار جمعیت، امكانات داریم، ما یك صدم مردم دنیا هستیم اگر ما مدیریت صحیح و عزمی ملی داشته باشیم،   وجود مبارك حضرت‌ امیر(ع) هم ما را تأئید خواهد كرد و این كشور  کشوری می‌شود كه با اقتصاد مقاومتی روبه‌رو است.

مرصادنیوز: فقر یک مدیر از دیدگاه حضرت علی(ع) چگونه بیان شده است؟

صفری‌قمام: در خصوص معرفی فقر در فقه‌اللغه‌ها و كتاب‌های فقهی، فقر را به معنای نداری، معنا نكردند؛ فقیر به معنای ندار نیست بلکه فقیر یعنی كسی كه ستون فقراتش شكسته است و قدرت قیام ندارد؛ چون كسی كه جیب و دستش خالی است، قدرت مقاومت ندارد؛ از این جهت به وی فقیر گفتند، مسكین هم به معنای ندار نیست، ما یك فقدان داریم؛ یعنی نداری و فاقد؛ یعنی ندار، كسی كه مال ندارد به وی فاقد می‌گویند و نداشتن یعنی فقدان اما اگر كسی در اثر نداشتن، ستون فقراتش شکسته باشد این ملت نتواند قیام كند و مقاوم باشد، این را فقیر می‌گویند چون كسی كه جیب و دستش خالی است، زمین‌گیر است و به وی مسكین می‌گویند و كسی كه سكونت دارد، ساكن است، قدرت حركت ندارد.

ملتی كه دستش خالی است، نه قدرت حركت دارد؛ لذا ساكن است و نه قدرت مقاومت دارد چون فقراتش شكسته است؛ لذا فقیر است.

وجود مبارك‌ امیرالمؤمنین(ع) در یكی از بیانات خود فرموده‌اند كه فقر باعث می‌شود انسان، چاپلوس به عمل بیاید: «الثناء بأكثر من الاستحقاق ملق»، تملّق و چاپلوسی را حضرت معنا كرد و فقیر هم از این جهت چاپلوس در می‌آید که قرآن فرمود: (خَشْیَةَ إِمْلاقٍ). اگر كسی بخواهد به غرب بگوید نه، به شرق بگوید نه، به هر ابرقدرتی بگوید نه، با هیچ‌كسی متملقانه‌ برخورد نكند، باید دست و جیبش پر باشد.

مرصادنیوز: چرا حضرت علی(ع) به مدیران بی‌کفایت هشدار داده است؟

صفری‌قمام: یكی از منطقه‌هایی كه وجود مبارك حضرت‌امیر(ع) افرادی را آنجا گماشته، منطقه «حیط» است، «حیط» جایی است كه كمیل ابن زیاد نخعی از طرف وجود مبارك حضرت، آنجا مسئولیتی داشت، امویان غارتگری كردند و همین غارتگری‌‌هایی كه اکنون می‌بینید در گوشه و كنار دنیا وجود دارد، اموی‌ها یك عده افراد را مسلح كردند، آن‌ها می‌آمدند و این منطقه‌ها را غارت می‌كردند و اموال را می‌بردند و افراد را می‌كشتند.

در كتاب الغارات آمده، همین جایی كه به نام «حیط» بود و كمیل(ره) فرماندار یا بخشدار بود، آمدند زدند و بردند که وجود مبارك حضرت‌ امیر(ع یك نامه گلایه‌آمیز نوشت که این نامه در نهج‌البلاغه است که بر اساس آن ایشان به كمیل نوشت، ما همه امكانات را به تو دادیم، تو عُرضه این را نداشتی كه حفظ كنی.

عصاره این نامه این است كه بعضی‌ افراد فقط به درد دعای «كمیل» می‌خورند، نه به درد مسئولیت وگرنه حضرت‌ امیر برای كمیل بسیار موقعیت قائل شد، عده‌ای می‌خواستند وقت ملاقات خصوصی بگیرند اما حضرت علی(ع) فرصت نداشت؛ ولی دست همین كمیل را از مسجد كوفه گرفت، بیرون برد گفت: «یَا كُمَیْلُ بْنَ زِیَادٍ إِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَهًْ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا»، اى كمیل، این دل‌ها ظرف‌ها است و بهترین آن‌ها نگاه‏دارنده‏ترین آنها است.

وقت خصوصی به وی داد، اسرار را به او گفت، بسیاری از احادیث بلند را كه در نهج‌البلاغه آمده به همین كمیل یاد داد؛ ولی كسی كه نتواند حوزه خود را خوب اداره كند، مردم، منطقه و مرز را بشناسد؛ این مورد نقد حضرت‌ امیر(ع) است. اگر این سه عنصر جهان‌دانی، جهان‌داری و جهان‌آرایی را در درونمان حفظ كنیم، هم كرامتمان و هم فطرتمان را حفظ كردیم.

مرصادنیوز: دیدگاه شما در مورد فرهنگ عزل و استعفا در حكومت علوی درحال حاضر چگونه باید باشد؟

صفری‌قمام: بر اساس اظهارات مقام معظم رهبری، در پی پاسخگویی مسئولان، افزون بر اینكه، نقاط قوت آن‌ها آشكار خواهد شد، در این راستا، به نقاط ضعف و كاستی‌های خود نیز پی خواهند برد.

بر این اساس، گام بعدی برای مسئولان در رده‌های مختلف مدیریتی این است كه در صورت كشف خطا‌های آشكار خود، شجاعانه بدان اعتراف کرده و به صورت جدی درصدد جبران آن‌ها برآیند.

حتی اگر بین خود و خدای خویش، هر یك از مسئولان در هر رده‌ای، خود را شایسته آن مقام ندید البته اگر هر یك از مدیران و مسئولان در حكومت علوی بتواند آنقدر شجاعانه عمل كند كه در صورت كشف كاستی‌ها و عدم شایستگی لازم، در اوج قدرت و اقتدار و در عین حال كه عامه مردم می‌پندارند وی شایسته این منصب است ولی خود از واقعیت امر آگاهی دارد، دست كم در یك اقدام نمادین از مقام خود استعفا دهد تا قباحت استعفای مدیران از بین برود، این موضوع می‌تواند به حاكم شدن شایسته سالاری كمك شایانی کند.

در مدیریت اسلامی، استعفا آن‌گاه كه از روی صداقت باشد، می‌تواند به یك ارزش تبدیل شود و در نتیجه موجب عزت و سربلندی شخص باشد و نه نشانه ذلت، چنان‌چه مدیران ناكارآمد با دلبستگی‌های افراطی و انگیزه‌های واهی همچنان در رأس كار باقی بمانند زیان‌های جبران‌ناپذیری را متوجه جامعه خواهند ساخت.

 مرصادنیوز: دیدگاه حضرت علی(ع) در مورد حاکمیت انسان‌های نالایق را به طور مختصر بیان بفرمایید.

صفری‌قمام: حضرت علی(ع) درباره حاكمیت انسان‌های نالایق و نادان كه مدعیان سردمداری جامعه بوده و هنوز عدم لیاقت آن‌ها برای مردم آشكار نشده است، می‌فرمایند: چنین فردی نادانی‌ها را در خود جمع كرده و مردم نادان را گمراه می‌كند، عوام وی را دانا می‌پندارند، در حالی كه وی نادان است؛ در خلط کردن شبهات مانند تنیدن تار عنكبوت است؛ به واسطه نادانی نمی‌تواند پاسخ قاطع و دندان‌شكنی بدهد؛ روایات را به باد می‌دهد مانند بادی كه گیاه خشك و بی‌فایده را پراكنده می‌سازد،(كنایه از این كه معنای روایات و احكام دین را نمی‌فهمد)
بنابراین، از دیدگاه امام علی(ع) در حكومت اسلامی، مدیران نباید از افراد نالایق و نادان باشند؛ زیرا نادانی آن‌ها موجب گمراهی مردم می‌شود.

به اعتقاد برخی مفسرین نهج‌البلاغه، مقصود آن حضرت از نادانی مسئولان در حكومت اسلامی، جهل آن‌ها به «مقررات دینی» و «تدبیر امور كشور» است، از این رو، در حكومت علوی، كسانی كه در پست‌های حساس حكومتی قرار می‌گیرند، باید افزون بر آگاهی نسبت به احكام و قوانین اسلامی، از شایستگی و توانایی لازم برای منصب مورد نظر نیز برخوردار باشند و هرگاه خودشان به عدم شایستگی خویش پی بردند باید از مقام خود كناره‌گیری كنند (اگرچه مردم به دلایلی بر واقعیت امر آگاه نباشند) تا مبادا علاوه بر معذب بودن نزد وجدان خود و خداوند، در حضور ملت نیز احساس شرمندگی کنند.

اما با كمال تأسف گاهی كسانی اقدام به استعفا می‌كنند كه نه‌تنها خود بلكه برای مردم نیز عدم كارآمدی آن‌ها آشكار شده است و با وجود برخورداری از حمایت درصد اندكی از آرای مردم، به نام مردم (و نه به نام خود) و برای خدمت به ملت ایران و از موضع قوت اعلام استعفا می‌كنند! پس چه نیكوست برای آن‌ها كه آرای اكثریت ملت را به دست آورده‌اند یا در پست‌های انتصابی فعالیت دارند درس عبرتی باشد تا در صورت كشف عدم لیاقت و كارایی لازم، صادقانه و با كمال شجاعت استعفا داده و عرصه را بر شایستگان خدمت تنگ نكنند.

شایان ذكر است در حكومت علوی، تنها برای اثبات عدم كارایی لزوماً نباید به دنبال كشف خیانت، رشوه، اختلاس و جرایم سنگینی از این دست بود بلكه كافی است فرد با وجود تمام صداقت و‌ امانتداری، كارایی لازم را نداشته باشد که عدم كارایی در چنین افرادی حتی می‌تواند مستند به عدم وفای به وعده‌هایی كه به مردم داده است باشد یا بزرگ‌نمایی در ارائه گزارش‌ها یا تكبر نسبت به مردم و بی‌اعتنایی به آن‌ها در رفتار با ایشان.

حضرت علی(ع) در فرمان حكومتی خود به مالك اشتر، می‌فرماید: بپرهیز از اینكه نسبت به مردم به دلیل نیكی كه به آن‌ها می‌كنی، منت‌گذاری یا كاری كه انجام داده‌ای بیش از آنچه هست در نظر آری یا به وعده‌ای كه به مردم داده‌ای وفا نكنی زیرا عدم وفای به وعده موجب خشم خدا و مردم می‌شود.

جلب رضایت عامه مردم چندان هم مشكل نیست؛ زیرا به تعبیر‌ امیر مؤمنان حضرت علی (ع) بیشتر خواسته‌ها و انتظارات مردم ناچیز و كم‌هزینه است و برآورده‌کردن آن برای مسئولان حكومتی چندان دشوار هم نخواهد  بنابراین، هرگاه یك مسئول حكومتی نتواند در قلمرو مسئولیت خود رضایت مردم را جلب كند، این به تنهایی برای استعفا یا عزل وی كافی است.

مرصادنیوز: به نظر شما ایجاد فرهنگ استعفا در مدیریت در کشور‌های موفق، آیا می‌تواند به‌عنوان راهکاری عملی و موفق در جامعه باشد؟

صفری‌قمام: اساساً در كشور‌هایی كه در مدیریت كلان كشور به موفقیت‌هایی دست یافته‌اند فرهنگ استعفا در سطوح مختلف مدیریتی به گونه‌ای غیر از آنچه در كشور ما حاكم است، مطرح شده است.

به عنوان نمونه در برخی از محافل علمی شنیده شده است كه یكی از شهرداران در كشور ژاپن پس از یك حادثه زلزله، متعهد شده بود كه در مدت زمان مشخصی پروژه بازسازی مربوط به خود را انجام دهد و پس از آن كه پروژه به پایان رسید و به همین دلیل مورد تشویق مسئولان و مردم شهر قرار گرفته و مورد تجلیل همگان واقع شد، تنها به دلیل اندك تأخیری در انجام به موقع تعهد خود، اقدام به خودكشی کرد البته بر فرض كه این شنیده‌ها، واقعیت هم نداشته و تنها یك افسانه باشد، حداقل این پیام را برای برخی از مدیران نالایق به همراه دارد كه با تأخیر در استعفا، «دگركشی» یا «خودكشی سیاسی» نكنند؛ زیرا استعفای بی‌موقع، نوعی «خودكشی سیاسی» نیز تلقی می‌شود بگذریم از مضرات بسیاری كه برای مردم در پی دارد.

همچنین در روش حكومتی حضرت علی(ع) اگر استعفایی از طرف مسئولان و صاحبان مناصب حكومتی ثبت نشده باشد، دست كم عزل‌های قاطعانه افراد نالایق از سوی مولای متقیان، بر كسی پوشیده نیست و نیز خطاب‌های تند آن حضرت نسبت به مسئولان حكومتی كه شاید تنها جرمشان شركت در یك مجلس جشن پر زرق و برقی بود كه محرومان و مستمندان در آن جشن، جایگاهی نداشتند! این‌گونه خطاب‌های تند و بی‌پرده از سوی آن حضرت در مواردی حتی شامل نزدیكترین و پاكترین یاران‌ ایشان همچون كمیل نخعی كه احیانا ناخواسته ضعف‌های مدیریتی از آن‌ها بروز می‌كرد، نیز می‌شد.

آنچه در این مختصر می‌توان درباره انتخاب مدیر در نظام اسلامی مطرح کرد این است که در مکتب اسلام برخلاف دیگر مکاتب ارزش‌ها نسبی نیست و زمان و مکان در تبدیل مفاهیم ارزشی دخیل نیستند، این امر از آنجا ناشی می‌شود که واضع ارزش‌ها در مکتب اسلام تعقل ناقص بشری نیست و واضع آن خداوند است که مطالب را به رسول گرامی اعلام و‌ ایشان نیز دستورات را به اصحاب عرضه داشته و انتقال این دستورات به‌وسیله کتاب، سنت بوده و ما نیز باید بر اساس کتاب، سنت، اجماع و عقل دقیقاً مطالب را دریافت داشته و در امور زندگی خود به‌کارگیریم و یک نمونه بارز آن انتخاب مدیر است که می‌تواند جامعه اسلامی را با دستورات بیان‌شده به‌سوی هدف والای خود سوق دهد.

امید است کلام ائمه برای آشنایی با ویژگی‌های و اصول مدیریت مورد استفاده قرار گرفته و گامی مؤثر برای رشد فضایل اخلاقی آن‌ها باشد و هدف مدیریت در نظام اسلامی که همانا خدمت به مردم و حضور با مردم و در میان مردم بودن برای رضایت خداوند متعال است، تحقق یابد.

 

انتهای خبر/

 

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از