تلاوت آیه ۷۱ تا ۷۷ سوره مبارکه آلعمران
صبح خود را با تلاوت آیه ۷۱ تا ۷۷ سوره آلعمران صفحه ۵۸ کلامالله مجید آغاز کنیم.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»، صبح خود را با تلاوت آیه ۷۱ تا ۷۷ سوره آلعمران صفحه ۵۸ کلامالله مجید آغاز کنیم.
(آیه ۷۱) - در این آیه بار دیگر آنها را مخاطب ساخته میگوید: «ای اهل کتاب! چرا حق را با باطل میآمیزید و مشتبه میکنید (تا مردم را به گمراهی بکشانید و خودتان نیز گمراه شوید) و چرا حق را پنهان میدارید در حالی که میدانید»! (یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
(آیه ۷۲) شأن نزول:
نقل شده که: دوازده نفر از یهود با یکدیگر تبانی کردند که صبحگاهان خدمت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله برسند و ظاهرا ایمان بیاورند و مسلمان شوند، ولی در آخر روز از این آیین برگردند و هنگامی که از آنها سؤال شود چرا چنین کردهاند بگویند: ما صفات محمد صلّی اللّه علیه و آله را از نزدیک مشاهده کردیم و دیدیم صفات و روش او با آنچه در کتب ما است تطبیق نمیکند و لذا برگشتیم، و به این وسیله بعضی از مؤمنان متزلزل میگردند.
تفسیر:
یهود برای متزلزل ساختن ایمان مسلمانان از هر وسیلهای استفاده میکردند، تهاجم نظامی، سیاسی و اقتصادی این آیه اشاره به بخشی از تهاجم فرهنگی آنها دارد. میفرماید: «گروهی از اهل کتاب گفتند: (بروید و ظاهرا) به آنچه بر مؤمنان نازل شده در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز کافر شوید (و کفر خود را آشکار سازید) شاید آنها (مؤمنان) نیز متزلزل شده باز گردند» (وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ).
این توطئه در افراد ضعیف النفس اثر قابل ملاحظهای خواهد داشت به خصوص این که عده مزبور از دانشمندان یهود بودند، و همه میدانستند که آنها نسبت به کتب آسمانی و نشانههای آخرین پیامبر، آشنایی کامل دارند و این امر لا اقل پایههای ایمان تازه مسلمانان را متزلزل میسازد.
(آیه ۷۳) - ولی برای این که پیروان خود را از دست ندهند تأکید کردند که ایمان شما باید تنها جنبه صوری داشته و کاملا محرمانه باشد «شما جز به کسی که از آیینتان پیروی میکند (واقعا) ایمان نیاورید» (وَ لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ).
سپس در یک جمله معترضه که از کلام خداوند است، میفرماید: «به آنها بگو: هدایت تنها هدایت الهی است» و این توطئههای شما در برابر آن بیاثر است (قُلْ إِنَّ الْهُدی هُدَی اللَّهِ).
بار دیگر به ادامه سخنان یهود باز میگردد، و میفرماید: آنها گفتند «هرگز باور نکنید به کسی همانند شما (کتاب آسمانی) داده شود، (بلکه نبوت مخصوص شماست) و همچنین تصور نکنید آنها میتوانند در پیشگاه پروردگارتان با شما بحث و گفتگو کنند» (أَنْ یُؤْتی أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ).
به این ترتیب روشن میشود که آنها گرفتار خود برتربینی عجیبی بودند خود را بهترین نژادهای جهان میپنداشتند و همیشه در این فکر بودند که برای خود مزیّتی بر دیگران قائل شوند.
در پایان آیه خداوند جواب محکمی به آنها میدهد و با بیاعتنایی به آنها روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده میفرماید: «بگو: فضل و موهبت به دست خداست و به هر کس بخواهد و شایسته ببیند میدهد و خداوند واسع (دارای مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شایسته) میباشد» (قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ).
یعنی بگو مواهب الهی اعم از مقام والای نبوت و همچنین موهبت عقل و منطق و افتخارات دیگر همه از ناحیه اوست، و به شایستگان میبخشد.
(آیه ۷۴) - در این آیه برای تأکید بیشتر میافزاید: «خدا هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) ویژه رحمت خود میکند و خداوند دارای فضل عظیم است» و هیچ کس نمیتواند مواهب او را محدود سازد (یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ).
بنابراین، اگر فضل و موهبت الهی شامل بعضی میشود نه بعضی دیگر، به خاطر محدود بودن آن نیست بلکه به خاطر تفاوت شایستگیهاست.
توطئههای کهن!
آیات فوق که از آیات اعجازآمیز قرآن بوده و پرده از روی اسرار یهود و دشمنان اسلام برمیداشت امروز هم به مسلمانان در برابر این جریان هشدار میدهد، زیرا در عصر ما نیز وسایل تبلیغاتی دشمن که از مجهزترین وسایل تبلیغاتی جهان است در این جهت به کار گرفته شده که عقاید اسلامی را در افکار مسلمین مخصوصا نسل جوان ویران سازند آنها در این راه از هر وسیله و هر کس در لباسهای «دانشمند، خاورشناس، مورخ و روزنامهنگار و حتی بازیگران سینما و…»
استفاده میکنند و این حقیقت را مکتوم نمیدارند که هدفشان این نیست که مسلمانان به آیین مسیح یا یهود درآیند بلکه هدف آنها ویرانی افکار و بیعلاقه ساختن جوانان نسبت به مفاخر آیین و سنتشان است!
(آیه ۷۵) شأن نزول:
این آیه در باره دو نفر از یهود نازل گردیده که یکی امین و درستکار و دیگری خائن و پست بود نفر اول «عبد اللّه بن سلام» بود که مرد ثروتمندی ۱۲۰۰ اوقیّه ««اوقیّه» یک دوازدهم رطل، معادل هفت مثقال است. » طلا نزد او به امانت گذارد، عبد اللّه همه آن را به موقع به صاحبش رد کرد و به واسطه امانتداری خداوند او را در آیه مورد بحث میستاید.
نفر دوم «فنحاص» است که مردی از قریش یک دینار به او امانت سپرد «فنحاص» در آن خیانت کرد خداوند او را بواسطه خیانت در امانت نکوهش میکند.
تفسیر:
خائنان و امینان- جمعی از یهود عقیده داشتند که مسؤول حفظ امانتهای دیگران نیستند، منطق آنها این بود که میگفتند ما اهل کتابیم! و پیامبر الهی و کتاب آسمانی او در میان ما بوده است، ولی در مقابل اینها گروهی از آنان خود را موظف به پرداخت حقوق دیگران میدانستند.
در این آیه قرآن به هر دو گروه اشاره کرده حق هر کدام را ادا میکند، میفرماید: «در میان اهل کتاب کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری به تو باز میگردانند (و به عکس) کسانی هستند که اگر یک دینار به عنوان امانت به آنها بسپاری به تو باز نمیگردانند مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشی» (وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینارٍ لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلَّا ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً).
به این ترتیب قرآن مجید به خاطر غلط کاری گروهی از آنها، همه آنها را محکوم نمیکند و این یک درس مهم اخلاقی به همه مسلمین است.
ضمنا نشان میدهد آن گروهی که خود را در تصرف و غصب اموال دیگران مجاز و مأذون میدانستند هیچ منطقی جز منطق زور و سلطه را پذیرا نیستند و نمونه آن را بطور گسترده در دنیای امروز در صهیونیستها مشاهده میکنیم و این در حقیقت از مسائل جالبی است که در قرآن مجید در آیه فوق پیشگویی شده، و به همین دلیل مسلمانان برای استیفای حقوق خود از آنان هیچ راهی جز کسب قدرت ندارند.
سپس در ادامه آیه منطق این گروه را در مورد غصب اموال دیگران بیان میکند، میفرماید: «این به خاطر آن است که آنها میگویند ما در برابر «امّیّین» (غیر اهل کتاب) مسؤول نیستیم» (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَیْسَ عَلَیْنا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ).
آری! آنها با این خود برتربینی و امتیاز دروغین به خود حق میدادند که اموال دیگران را به هر اسم و عنوان تملک کنند، و این منطق از اصل خیانت آنها در امانت، به مراتب بدتر و خطرناکتر بود.
قرآن مجید در پاسخ آنها در پایان همین آیه با صراحت میگوید: «آنها به خدا دروغ میبندند در حالی که میدانند» (وَ یَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ).
آنها به خوبی میدانستند که در کتب آسمانیشان به هیچ وجه اجازه خیانت در امانتهای دیگران به آنان داده نشده، در حالی که آنها برای توجیه اعمال ننگین خویش چنین دروغهایی را میساختند و به خدا نسبت میدادند.
(آیه ۷۶) - این آیه ضمن نفی کلام اهل کتاب که میگفتند: خوردن اموال غیر اهل کتاب برای ما حرام نیست! و به همین دلیل برای خود آزادی عمل قائل بودند همان آزادی که امروز هم در اعمال بسیاری از آنها میبینیم که هر گونه تعدی و تجاوز به حقوق دیگران را برای خود مجاز میدانند، میفرماید: «آری، کسی که به پیمان خود وفا کند و پرهیزکاری پیشه نماید (خدا او را دوست دارد زیرا) خداوند پرهیزکاران را دوست میدارد» (بَلی مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ وَ اتَّقی فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ).
یعنی معیار برتری انسان و مقیاس شخصیت و ارزش آدمی، وفای به عهد وعدم خیانت در امانت و تقوا و پرهیزکاری به طور عام است.
(آیه ۷۷) شأن نزول:
جمعی از دانشمندان یهود به هنگامی که موقعیت اجتماعی خود را در میان یهود در خطر دیدند کوشش کردند که نشانههایی که در تورات در باره آخرین پیامبر وجود داشت و شخصا در نسخی از تورات با دست خود نگاشته بودند تحریف نمایند و حتی سوگند یاد کنند که آن جملههای تحریف شده از ناحیه خداست! آیه نازل شد و شدیدا به آنها اخطار کرد.
تفسیر:
در این آیه به بخش دیگری از خلافکاریهای یهود و اهل کتاب اشاره شده میفرماید: «کسانی که پیمان الهی و سوگندهای خود را (به نام مقدس او) با بهای کمی معامله میکنند بهرهای در آخرت نخواهند داشت» (إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلًا أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ).
البته آیه به صورت کلی ذکر شده هر چند شأن نزول آن گروهی از علمای اهل کتاب است و قرآن در این آیه، پنج مجازات برای آنها ذکر میکند نخست این که آنها از مواهب بیپایان عالم دیگر بهرهای نخواهند داشت- چنانکه در بالا ذکر شد.
دیگر این که «خداوند در قیامت با آنها سخن نخواهد گفت» (وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ). و نیز «نظر لطف خود را در آن روز از آنها برمیگیرد و نگاهی به آنها نمیکند» (وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
روشن است که منظور از سخن گفتن خداوند سخن گفتن با زبان نیست زیرا خداوند از جسم و جسمانیات پاک و منزه است بلکه منظور سخن گفتن از طریق الهام قلبی و یا ایجاد امواج صوتی در فضا است همانند سخنانی که موسی (ع) از شجره طور شنید. و همچنین نظر کردن خداوند به آنان اشاره به توجه و عنایت خاص اوست نه نگاه با چشم جسمانی- آنچنان که بعضی ناآگاهان پنداشتهاند.
و بالاخره مجازات چهارم و پنجم آنان این است «خداوند آنان را (از گناه) پاک نمیکند و برای آنها عذاب دردناکی است» (وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).
و از اینجا روشن میشود که گناه پنهان ساختن آیات الهی و شکستن عهد و پیمان او و استفاده از سوگندهای دروغین تا چه حد سنگین است که تهدید به این همه مجازاتهای روحانی و جسمانی و محرومیت کامل از الطاف و عنایات الهی شده است.
«برگزیدهی تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی»