
یادداشت؛
جنگ ۱۲ روزه آزمون اقتدار ملی
جنگ ۱۲ روزه اخیر نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ایران بود که با تغییر معادلات امنیتی منطقه، قدرت بازدارندگی ایران را بهگونهای آشکار ساخت که حتی آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز نتوانستند آن را تضعیف کنند.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ پیش از آغاز این نبرد، بسیاری از تحلیلگران غربی پیشبینی میکردند که فشارهای نظامی، اقتصادی و روانی میتواند ایران را وادار به عقبنشینی کند. اما آنچه در میدان رخ داد، کاملاً خلاف این تحلیلها بود. ایران نهتنها توانست مدیریت صحنه را به دست گیرد، بلکه دشمن را در همان روزهای ابتدایی با غافلگیریهای استراتژیک روبهرو ساخت.
واقعیت آن است که آمریکا و رژیم صهیونیستی به کمتر از فروپاشی اقتدار ایران رضایت نمیدهند. این دو بازیگر سالهاست با ابزار تحریم، جنگ روانی و عملیاتهای ایذایی تلاش کردهاند ستونهای قدرت ایران را متزلزل سازند. با این حال، جنگ ۱۲ روزه نشان داد که تمامی این سناریوها در برابر اراده ملی و قدرت نظامی ایران کماثر و حتی بیاثر بوده است.
یکی از نکات برجسته این نبرد، بهرهگیری ایران از توان بومی و تجهیزات پیشرفته داخلی بود. پهپادها، موشکهای نقطهزن و سامانههای پدافندی ساخت داخل نقشی کلیدی در تغییر موازنه قدرت ایفا کردند. آمارهای منتشرشده حکایت از آن دارد که بیش از ۸۰ درصد موشکها و حملات هوایی دشمن توسط سامانههای ایرانی رهگیری و منهدم شد.
از منظر آمار تلفات و خسارات، منابع مستقل گزارش دادهاند که ارتش رژیم صهیونیستی و نیروهای تحت حمایت آمریکا در منطقه، بیش از ۴۵۰ کشته و زخمی برجای گذاشتهاند. این در حالی است که طرف ایرانی توانست با حداقل تلفات، حداکثر دستاورد را به ثبت برساند.
افکار عمومی منطقه نیز به وضوح شاهد این واقعیت بودند که ایران در قامت یک قدرت بلامنازع ظاهر شد. بسیاری از رسانههای عربی و غربی اعتراف کردند که این جنگ به «نمایشگاه قدرت ایران» تبدیل شد و هیچ ائتلافی توان برهمزدن معادلات را پیدا نکرد.
از نظر سیاسی، دستاوردهای این نبرد بسیار فراتر از جغرافیای نظامی است. ایران توانست به جهانیان اثبات کند که نهتنها تحت فشار تسلیم نمیشود، بلکه در سختترین شرایط میتواند ابتکار عمل را در دست گیرد و دشمن را به عقبنشینی وادار سازد.
آتشبس تحمیلشده به دشمن پس از ۱۲ روز، در حقیقت شکست صریح راهبرد آمریکا و رژیم صهیونیستی بود. آنها با هدف فرسایش ایران وارد میدان شدند، اما در نهایت مجبور شدند به میز مذاکره بازگردند. این آتشبس، نه یک توافق موقت، بلکه اعترافی آشکار به اقتدار ایران بود.
از زاویه اجتماعی نیز جنگ ۱۲ روزه نشان داد که ملت ایران در بزنگاهها، یکپارچه در کنار حاکمیت میایستند. بسیج ملی و حضور مردمی در پشت جبهه، عامل اصلی پایداری بود و دشمن را در تحقق اهداف روانی ناکام گذاشت.
نکته دیگر، حمایت جبهه مقاومت از ایران در این نبرد بود. گروههای مقاومت در لبنان، سوریه، عراق و یمن، به صورت هماهنگ اقداماتی انجام دادند که موجب چندپارگی و فرسایش جبهه دشمن شد. این انسجام منطقهای، قدرت نرم ایران را بیش از پیش برجسته ساخت.
از دیدگاه اقتصادی، هرچند دشمن تلاش کرد با تشدید تحریمها و فشارهای ارزی در طول جنگ، ایران را به زانو درآورد، اما شاخصهای رسمی نشان میدهد که بازار داخلی با مدیریت دولت و حضور مردم، دچار فروپاشی نشد. این تابآوری اقتصادی، مکمل قدرت نظامی در میدان بود.
با جمعبندی تمامی ابعاد، میتوان گفت جنگ ۱۲ روزه نه یک بحران، بلکه یک فرصت تاریخی بود. فرصتی که توانست ایران را در جایگاه قدرت اول منطقه تثبیت کند و معادلات ژئوپلیتیک را برای سالهای آینده تغییر دهد.
بدون تردید آیندگان، این نبرد را به عنوان نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ایران یاد خواهند کرد؛ نقطهای که دشمنان قسمخورده فهمیدند اقتدار ایران نه با جنگ سخت، نه با فشار اقتصادی و نه با عملیات روانی فرو نخواهد ریخت؛ این تجربه، سرمایهای ماندگار برای ملت ایران است.
نویسنده: مجتبی جنگلینیا؛ فعال رسانهای
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!