نقش خرافه بر دیوار فوتبال ایران
نقاشی و حک تصاویری با مزامین خرافهگرایی بر بدن ستارگان فوتبال ایران، زنگ هشدار رواج تفکرات انحرافی در بین جوانان و نوجوانان را به صدا درآورده است.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ نمایش بدن نقاشی شده یکی از ستارگان فوتبال ایران این روزها به بحث داغ فضای مجازی و رسانهای تبدیل و شماری از کارشناسان حوزههای مختلف بر این باورند که باید نسبت به ترویج این گونه مشکلات اجتماعی برخوردهای لازم انجام گیرد تا بازیکنانی که با برند تیمهای بزرگ به دنبال الگو شدن در سطح هستند، رفتار و گفتار بهتری در مواجه با جایگاه خود داشته باشند. رفتاری که اگر سمتوسوی آن برخلاف موازین و ارزشهای حاکم بر جامعه باشد بیتردید میتواند تاثیر زیادی بر روی افکار جوانان و نوجوانان داشته باشد.
آرمین سهرابیان مدافع تیم استقلال تهران که این روزها به نماد بوم متحرک خرافهگرایی در ورزش ایران تبدیل شده در دیدار برابر شمسآذر قزوین عامدانه خود را در دید رسانهها قرار داد تا تتویی که هیچ سنخیتی با فرهنگ ایرانی و اسلامی ندارد را به نمایش بگذارد، نمایشی که هر چند او را سوژه رسانهها کرد اما میتواند در آینده برای این بازیکن و تیم فوتبال استقلال محرومیت و جرایمی را نیز به دنبال داشته باشد.
اما چرا نقاشی کردن بدن با اشکال و حروف مختلف این روزها به یکی از مهمترین علایق ورزشکاران ایرانی به ویژه فوتبالیستها تبدیل شده است؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است نگاهی به ۲ دهه گذشته و برگزاری رقابتهای لیگ برتر داشته باشیم. تتو بدن به عنوان یکی از نمودهای فرهنگ غربی از لیگهای دیگر وارد ایران شد اما این کار هیچ سنخیتی با فرهنگ ایرانی نداشته و حتی با خالکوبی که در گذشته برخی از اقشار جامعه آن را انجام میدادند کاملا متفاوت است.
فراگیر شدن تتو در بین ورزشکاران به ویژه قشر فوتبالیست در سالهای ابتدایی لیگ برتر مرسوم نبود و حتی کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال از آن به عنوان یک حرکت منشوری نام میبرد اما هنوز مشخص نیست چرا و چگونه این دستور کمیته اخلاق اکنون در غبار زمان کمرنگ شده و دیگر هیچ ستاره فوتبالی به آن توجه نمیکند.
در آن سالها قاطعیت کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال ایران در برابر حرکات منشوری در ۲ دهه پیش چنان بود که اشکان دژاگه ملیپوش دورگه ایرانی مجبور شد در نخستین بازی ملی خود با پنهان کردن تتوهای بدن خود گام به میدان بگذارد اما آن دستورالعمل فدراسیون اکنونی دیگر قاطعیت گذشته ندارد و این روزها پیدا کردن فوتبالیست بدون خالکوبی در لیگ ایران دشوارتر از هر زمان دیگر به نظر میرسد.
با انتشار تصویر سهرابیان برخی بر این باورند بودند که ستارههای ایرانی نیز مانند همتایان خارجی خود حرفهای هستند و خالکوبی نیز بخشی از رفتار شخصی آنان به شمار میرود اما این پیش فرض درست نیست زیرا ستارههای فوتبال ایران از حرفهای بودن تنها تتوکاری را آموخته و در عملکرد ورزشی و فرهنگی خود، نشان چندانی از یک ورزشکار حرفهای ندارند.
همچنین تصاویری که این روزها ستارگان کاغذی فوتبال ایران به طرفداران خود ارائه میکنند بسیار متفاوت با فرهنگ حاکم بر جامع است و در مواردی هم این تصاویری در راستای ترویج تفکرهای انحرافی و خرافه پرستی است که فوتبالیستهای ایرانی بدون آگاهی از عواقب آن را بر روی بدن خود نقاشی میکنند. حک بدون تفکر این تصاویر و علائم انحرافی بر روی بدن ستارگان ایرانی آنان را به بوم متحرک نقاشی با محتوای ضد ارزش تبدیل کرده است.
رواج این پدیده غلط و بیگانه با فرهنگ و ارزشهای حاکم بر جامعه نتیجه چندین عامل مختلف است. اگر بپذیریم که فراگیری تتو در ورزش ایران نتیجه فراموشی قانون کمیته اخلاق و درک نادرست ستارگان این رشته از جایگاه خود است نباید از نقش باشگاهها نیز در اینم امر چشمپوشی کنیم زیرا این باشگاهها در زمان ثبت خود را به عنوان یک موسسه فرنگی - ورزشی معرفی خواهند کرد اما با وجود تعیین بودجه برای کارهای فرهنگی، نتیجهگرایی در اولویت آنان قرار خواهد گرفت و دیگر کارکردهای یک باشگاه تحت تاثیر نتیجه تیم در پایان فصل قرار میگیرد.
پافشاری بر نتیجه گرایی و فراموشی کارکرد فرهنگی ورزش در ایران موجب شد تا در زمان عقد و امضای قرارداد باشگاهها حساسیتی نسبت به رفتار و گفتار بازکنان نداشته باشند و با امضای قرارداد نجومی با ستارگان کاغذی فوتبالی ایران به دنبال ترکاندن بمب نقل و انتقالاتی باشند.
ولنگاری فرهنگی در فوتبال ایران و بیتوجهی کمیته انضباطی باشگاهها و فدراسیون به رفتارهای خلاف عرف و شرع بازیکنان موجب شده شاهد دوران جدیدی از خرافه پرستی به نام حرفهایگری در بین جوانان و نوجوانان باشیم تا جایی که این قشر با چند روز حضور در باشگاه ورزشی بدن خود را به بوم نقاشی تبدیل خواهند کرد، نقاشیهایی که چشم بسته آن را پذیرفته و کمتر از مضامین آن آگاه است. اگر چنین وضعیتی در ورزش ایران ادامه پیدا کند بیتردید ورزش به عنوان یک پدیده فراگیر کارکرد دیگر نهادهای آموزشی جامعه را خنثی و در آینده نزدیک شاهد رواج تفکراتی در جامعه خواهیم بود که نوجوانان چشم بسته آن را از فوتبالیستها عاریه خواهند گرفتند.
برای پایان دادن به این شرایط ابتدا دستورالعمل کمیته اخلاق فدراسیون باید از بایگانی این نهاد ورزشی بیرون کشیده شود و در ادامه این کمیته تصمیمات جدی در برخورد با خاطیان در نظر بگیرد احکامی که بتواند در برابر این ستارگان قدرت بازدارندگی لازم را داشته باشد.
به طور مثال سهرابیان به کمیته اخلاق فدراسیون و همچنین کمیته انضباطی باشگاه استقلال داشته و انتظار میرود برخورد قاطعی با اینگونه اقدامات شود تا بازیکنانی که خود را الگوی جوانان میدانند، رفتارها و اقداماتشان نیز در قواره یک الگوی مناسب باشد.