حالت تاریک
Logo
سه‌شنبه, 22 آبان 1403

یلدا؛ میراثی کهن غرق شده در تجملات

یلدا؛ میراثی کهن غرق شده در تجملات

پاییز هم به آخرین خانه رسید، تا بار دیگر یلدا، شب همدلی و گفتن و شنفتن از راه برسد و به یاد بیاوریم دمی همراهی را هم باید قدر بدانیم.

به گزارش شبکه اطلاع‌رسانی «مرصاد» و به نقل از فارس، خاطرات شب یلدا، شب چله سال‌های زندگی ما گره خورده‌اند با حضور پای میز و سفره بزرگترهایی که خدا می‌داند تا چه زمان سایه همراهی‌شان بالای سر ما و زندگی‌مان خواهد بود. خاطراتی که مرور زمان و حضور پررنگ‌تر در بطن عصر ارتباطات آن را کمرنگ‌تر از قبل کرده. انگار نه انگار که این عصر، روزگار ارتباط است نه اینکه به مدد مصادیق تکنولوژی تمام روابط واقعی‌مان را به دنیای مجازی بکشانیم و حتی لبخندهایمان هم به دو نقطه و نیم پرانتز تنزل پیدا کند.

شب یلدا است و چشم بزرگترهایمان به در خانه‌هایشان که چه زمان صدای شادمانه فرزندان و نوه‌ها، سکوت خانه را خط خواهد زد و به یاری سنتی دیرین، شبی خوش را با هم سپری خواهیم کرد. دیدارهایی ارزشمند، آموزنده و اخلاقی که باید تلاش کنیم مانند خیلی از رسوم، به خاطره‌ای در فیلم‌ها و آلبوم‌های عکس تبدیل نشوند.

با تمام این اوصاف البته زندگی امروز مختصات خود را دارد؛ یلدای این سال‌ها به جز سختی‌های معمول برگزاری مراسم‌های سنتی، با انواع مشکلات مالی هم همراه بوده؛ ساخته شدن تصویری اعیانی و بسیار پر زرق و برق از مراسمی که هدفش چند ساعت دور هم نشستن و خوشی و شادکامی است، باعث شده هر سال تعداد بیشتری از مردم و خانواده‌ها از خیر برگزاری آن بگذرند و این چنین است که نسل‌های آتی این آیین و رفته رفته دیگر سنن کهن را در عکس‌های رنگین قدیمی و خطرات دور دست بزرگترهایشان خواهند شناخت.
 

 

چیلله گئجه‌سی بهانه‌ای برای اثبات زیبایی زندگی

بزرگ‌ترها، پدربزرگ و مادر بزرگ‌ها اما همیشه خاطرات خوبی از شب چله‌ها دارند و گل سرسبد خاطراتشان، اولین شب چله متاهلی و خنچه یلدایی است که در هر دوره‌ای به رسم همان زمان، پیشکش تازه عروس شده است.

مشهدی رقیه، بانوی خوش رویی است که دهه‌های بسیاری از عمرش گذشته است و هر سال کوله بار تجربه و دانسته‌هایش را سنگین‌تر کرده، آن قدر سنگین که دیگر کمرش تاب و توان آن را ندارد و زیر بارش خم شده. می‌گوید رسم و رسوم زمان ما با زمان شما فرق دارد. ما درست همان طور که بزرگ‌ترها می‌گفتند عمل می‌کردیم اما الان جوان‌ها نظرات خوبی دارند و تحصیل کرده‌اند، پس با فکر خودشان زندگی می‌کنند.

این بانوی کهنسال تبریزی که روزگار کودکی‌اش را در روستایی آرام از توابع مراغه سپری کرده، می‌گوید زمانی که سن و سال زیادی نداشته، ازدواج کرده اما اولین شب چله و هدایای ساده‌ای را که روی یک سینی بزرگ با ساز و دهل برایش آورده‌اند در یاد دارد... یک کله قند، یک سبد میوه، یک ظرف خشکبار، پارچه‌ای گل گلی، گردنبندی که مادر همسرش برایش فرستاده بوده و مقداری پول تا با سلیقه خودش خرید کند.
 

چیدمان یلدایی

 

یلدای کهنسال زیر سایه تحولات مدرن

امروز اما همین سینی ساده به میزهای مجلل و چند طبقه تشریفاتی تبدیل شده و به تنهایی به کسب و کاری پردرآمد بدل گشته است. غزاله، یکی از افراد بسیاری است که در این حوزه فعالیت می‌کند و در کار خودش اسم و رسمی به هم زده. می‌گوید هر سال حداقل سه ماه مانده به شب یلدا سفارش‌های یلدایی آغاز می‌شود و تا شب یلدا ادامه می‌یابد. به گفته او، طراحی و اجرای میز یلدا، سبد میوه،‌ چیدمان هدایای یلدا و گیفت‌های خاص یلدا پر طرفدارترین سفارشات هستند و البته با توجه به زمان اجرا، نوبت ثبت سفارش حرف اول را در اجرایی شدن آن می‌زند. این طراح جوان می‌گوید قیمت این میزها از حول و حوش یک میلیون تومان آغاز می‌شود و تا چند ده میلیون تومان پیش می‌رود؛ که البته با احتساب هدایای یادبود و دکور احتمالی اتاق مبلغ قابل توجهی می‌شود. به گفته این مجری هدایای تبلیغاتی، هر سال به تعداد مشتریان اینگونه مراسم‌ها افزوده می‌شود تا جایی که او امکان قبول تمام سفارش‌ها را ندارد. این مسئله با توجه به محدوده قیمت چنین اقداماتی تامل برانگیز است...

سارا نوعروس جوانی است که سال گذشته اولین شب یلدای متاهلی‌اش را تجربه کرده. او را در یکی از شبکه‌های اجتماعی می‌یابیم، در حالی که از خاطرات خودش می‌گفت و تصاویری از هدایای یلدایی‌اش را برای دوستانش فرستاده بود. اولین یلدای متاهلی این دانش آموخته رشته شیمی، نه خیلی پر زرق و برق و نه خیلی ساده بوده. خانواده همسرش او را با هدایای مفصلی که روی سینی بزرگی به رسم قدیم چیده شده بود، غافلگیر کرده‌اند و شبی را در کنار خانواده به خوبی گذرانده‌اند.
او که معلم مقطع دبیرستان نیز هست، می‌گوید الآن که یکسال از آن شب گذشته می‌بینم خیلی از آن هدایا هنوز هم استفاده نشده‌اند و شاید لازم نبودند؛ اما سال گذشته از دیدن آن همه هدیه که با روبان‌های قرمز تزیین شده بودند خیلی خوشحال شدم!

نفر بعدی که وارد بحث می‌شود، هنرمندی در آستانه تاهل است. او می‌گوید با رسوم شب یلدا آشناست اما سادگی را بیشتر دوست دارد، هر چند در مورد همسرش تمام نکات را رعایت کرده. می‌گوید یلداهای کودکی همراه بودند با دیدن اقوام در خانه پدر بزرگ و جمعی پر تعداد و شادمان در دره‌های سنی مختلف و تخمه شکستن و خنده به خاطر کم آمدن همیشگی پشمک و هندوانه‌ای که معمولا خیلی قرمز از آب در نمی‌آمد! و البته تماشای چندین باره فیلم «چیلله قارپیزی» و خنده‌های کودکان و بزرگ‌ترها ...

همایون هر چند با علاقه برای پیشکشی یلدایی تلاش کرده، اما از قیمت شناور هدایای یلدا گله دارد و می‌گوید که قیمت هندوانه و انار و سبد میوه در نقاط مختلف شهر بسیار متغیر است و البته از چند روز قبل و قرار گرفتن در آستانه یلدا بیشتر هم شده. همچنین برخی جاهایی که سفارش این دست هدیه‌ها را می‌گیرند و سبد تزیین شده میوه و هندوانه درست می‌کنند هم قیمتی بسیار غیرعادی برای دست ساخته‌ها و تزئینات خود در نظر گرفته‌اند؛ در نتیجه من فقط پشمک و کیک هندوانه سفارش دادم و زحمت باقی قضایا را مادر و خواهرم متحمل شدند.

 یلدایی برای زندگی...

یلدا فقط شب دلدادگان و تازه متاهل‌ها نیست! یلدای امسال برای معصومه و همسرش اما قصه متفاوتی دارد. این خانواده دو نفره، از شب یلدای سال قبل میزبان یکی از فرشته‌های آسمان شده‌اند و به همزمانی تولد دخترشان در شب یلدا، نام او را یلدا گذاشته‌اند.

معصومه می‌گوید این شب برایش از زیباترین شب‌های سال است و همواره نام یلدا به یادش خواهد آورد که هدایای خداوند هر جا و هر زمانی می‌توانند به زندگی آدم‌ها نور و برکت ببخشند، حتی در طولانی‌ترین شب سال.

یاد کردن از درگذشتگان و رفتگان هم از جمله برنامه‌های همیشگی مردم آذربایجان در چنین شبی است، شبی که همواره با یاد و همراهی بزرگ‌ترها تشکیل می‌شود و حتی در نبودشان هم یادشان جاری است. مردم آذربایجان این شب را با یاد تمام افرادی که در سال اخیر از میانشان رفتند همراه می‌کنند تا هم یاد ایشان در مراسم زنده و جاری باشد و هم فاتحه‌ای به رسم ادب و حرمت برایشان خوانده شود.

هر سفره‌ی یلدایی، بدون انار و هندوانه و پشمک، سرخ و شیرین می‌شود اما بدون نگاه‌های مهربان پدربزرگ و مادر بزرگ‌ها، بدون همراهی اقوام و خانواده، هیچ سفره‌ای شیرین و به یادماندنی و خاطره‌ساز نخواهد شد.

و البته مردم آذربایجان و تبریز کلمات شهریار ملک سخن را در وصف دور هم‌نشینی یلدایی و رسوم آن در منظومه ارجمند حیدربابایه سلام در خاطر دارند که به شایستگی بر این سفره رنگارنگ افزوده:

قــــاری ننه گئجـه نــاغیل دینـــده / کولک قالخوب قاپ باجانی دوینده

من قــاییدوب بیرده اوشــاق اولیدیم / بیر گول آچوب اوندان سورا سولیدیم

چه نیک و ارزشمند که بار دیگر یلدا از راه رسیده است؛ با تمام رنگ‌هایش، با سرخی و شیرین کامی و شیرین کلامی‌های به یاد ماندنی‌اش؛ می‌دانیم مشکلات زندگی روزمره بسیارند و دغدغه‌ها می‌توانند فکر هر آیین و رسمی را از ذهن دور کنند؛ اما یادمان نرود توجه و برپا داشتن رسوم و آیین‌ها، به خصوص آنها که به نوعی با شادکامی در ارتباط هستند، عرض زندگی ما را شکل می‌دهند و می‌توانند بر غنای خاطرات ما بیفزایند.

یلدا شب همراهی است

این شب را و همراهی و شادمانی‌اش را بهانه کنیم تا نیازمندان شهر و دیارمان را در سرمای استخوان سوز آذرماه تبریز از یاد نبریم. حالا این همراهی را با اضافه کردن لباسی به دیوار مهربانی انجام می‌دهیم یا با کمک به انجمن‌های خیریه یا دستگیری از مستمندان، فرقی ندارد. مهم همراهی تمام مردم در کنار یکدیگر است و به جا آوردن این رسم کهن به زیباترین شکل خود.

همین امشب، خانواده‌های بسیاری در نقاط مختلف کشور با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می‌کنند؛ اما یادشان نرفته زندگی زیباترین هدیه خداوند به ماست، هدیه‌ای که با شادکامی و لبخند باید آن را گرامی بداریم.

شب یلدا است و چشم بزرگ‌ترهایمان به در خانه‌هایشان که چه زمان صدای شادمانه فرزندان و نوه‌ها، سکوت خانه را خط خواهد زد و به یاری سنتی دیرین، شبی خوش را با هم سپری خواهیم کرد؛ زیاد منتظرشان نگذاریم که این تنها پیام یلداست؛ همراهی حتی برای یک دقیقه بیشتر، ارزش بیداری و شادمانی دارد. چه کسی می داند فردای زمستان، چه پیش بینی برایمان دارد...

پایام پیام/

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از