یادداشت؛
ارتقا سواد رسانهای نیاز جدی جامعه است
رسانه در دنیای امروز علاوه بر داشتن کارکردهای مختلف اطلاعرسانی، خبررسانی، آموزش و پژوهش دارای اهداف مختلف سیاسی، اقتصادی، تجاری و اجتماعی نیز هست که خیلی از این اهداف به روشهای ساده قابل دسترس نیست.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی مرصاد، بهمن کریمی* در یادداشتی نوشت: با توجه به گسترگی و تنوع رسانهها در عصر جدید که به لطف تکنولوژیهای نوین هیچ حد و مرزی هم برای ارسال و انتقال محتوای آنها به مخاطبان وجود ندارد، داشتن سواد رسانهای بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد.
سواد رسانهای وفهم صحیح از رسانه
تعریف سواد رسانهای: محققان و پژوهشگران عرصه ارتباطات سواد رسانهای را شامل « تحقیق، تحلیل، آموزش و آگاهی از تاثیرات رسانهها نظیر رادیو، تلویزیون، فیلم، روزنامه، مجله، کتاب و اینترنت بر روی افراد و جوامع بشری میدانند»
به عبارت دیگرسواد رسانهای، دانش یا توانایی درک، ارزیابی و غربالگری اطلاعات برای دریافت اطلاعات دقیق و مرتبط با ما است و ما را قادر میسازد تا اطلاعات را بهطور عینی تجزیه و تحلیل کنیم و به نتیجه برسیم در واقع سواد رسانهای به ما در تجزیه و تحلیل انتقادی اطلاعات و تعیین صحت اطلاعات کمک میکند.
رسانه امروز نباید تنها بهعنوان یک منبع خبر و اطلاعرسانی در کنار سرگرمیهایی مثل سینما یا چیزهایی از این دست قرار بگیرد، رسانه امروز یکی از ارکان قدرت در جنگ نرم محسوب میشود، دنیای امروز یک جنگ سخت دارد که با ادوات نظامی همراه است و یک جنگ بدون ابزار و گلوله که دراین جنگ نرم کشورها ابزاری به نام رسانه در دست دارند که با آن اهدافشان را پیش میبرند و در این جنگ نرم از دو حوزه ذهنی وعینی استفاده میکنند، یعنی ابتدا تلاش میکنند افکار را تغییر دهند و سپس در پی تغییر اذهان یک سری سبکهای رفتاری و زندگی را تغییر میدهند مثلا چیزی را که در یک فرهنگ نبوده به طور پیدر پی به مردم نشان میدهند و آن را وارد فرهنگ ملت دیگر میکنند، نمونه بحث بیحجابی و بدحجابی است.
روشهای صحیح مقابله با تکنیکهای روانی رسانهها
نخست شناخت هویت منبع خبر مهم است یعنی خانواده بدانند یک منبع خبر برای خودش هویتی باید داشته باشد که این هویت لزوما جغرافیایی نیست بلکه عمیقتر از جغرافیا ممکن است حتی در آن سوی مرزها رسانهای کار کند که به نقد سیستم حاکم بر کشور بپردازد و قطعا این رسانه قابل استناد است و باید بتوانیم هویت یک رسانه را درست بشناسیم.
دوم شناخت سابقه منبع خبر است مثلا اینکه بدانیم رسانههای ایرانی آن سوی آبی چه سابقهای در پوشش اخبار یا فعالیتهای دیگر داشته و دارند و چقدر دارای صداقت هستند و این امر در اعتماد ما به آن رسانه اثرگذار است.
سوم اینکه در قبول یک خبر دلیل و ادعا با هم تطابق داشته باشند گاهی توسط یک رسانه ادعایی میشود اما دلیلی برای آن آورده نمیشود و در نهایت اینکه باید توجه داشته باشیم در قبول و استناد به یک خبر جزئیات آن را مدنظر قرار دهیم.
تاریخچه سواد رسانهای: با مراجعه به سرویس Ngram گوگل میتوانیم حجم تکرار اصطلاح Media Literacy را در کتابهای انگلیسی ببینیم. سواد رسانهای تقریباً از اوایل دههٔ هفتاد میلادی، یعنی حدود نیمقرن پیش، رواج یافته است.
اگر دقیقاً روی خود اصطلاح سواد رسانهای اصرار نداشته باشیم و موضوعات مرتبط با سواد رسانهای را حتی اگر با کلمات دیگری مطرح شدهاند در نظر بگیریم، این بحث قدمت طولانیتری دارد و متفکران بیشتری را در بر میگیرد. مارشال مک لوهان، رولان بارت، نیل پستمن و حتی مارتین هایدگر را میتوان از جمله اندیشمندانی دانست که دغدغههایشان از جنس سواد رسانهای بوده است.
سواد رسانهای حداقل دو موج جدی داشته است: موج اول مربوط به رواج یافتن تلویزیون است. تلویزیون برای بسیاری از متفکران، پیامآور دورانی جدید بود. دورانی که قرار بود در آن ارتباطات انسانی و حتی نحوه اندیشیدن و فکر کردن انسانها به سرعت و به شدت دگرگون شود.
موج دوم که بزرگتر و جدیتر بود و پس از گسترش اینترنت به وجود آمد. بسیاری از مرزها و دیوارهای سنتی در فضای رسانه، پس از رواج یافتن اینترنت از بین رفت همچنین پس از وب و ایمیل، گسترش شبکههای اجتماعی ضربه دیگری بود که بر سر رسانههای انبوه سنتی فرود آمد؛ ضربهای چنان محکم که بسیاری از تحلیلگران پیشبینی کردند این رسانهها برای همیشه خواهند مُرد.
* فعال رسانه ای