یادداشت؛
مکتب حاج قاسم سلیمانی بر پایه عقلانیت است
در مکتب حاج قاسم سلیمانی عقلانیت حرف اول را میزند سردار سلیمانی مقاومت میکرد، چون میدانست هزینه مقاومت کمتر از سازش است این یک گزاره عقلانی است.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ همانگونه که در قرآن کریم هم اشاره شده است و در تاریخ اسلام هم دیده میشود فقط پیامبر (ص) و ائمه (ع) اسوه نیستند بلکه برخی از اصحاب و مؤمنین هم به عنوان اسوه معرفی میشوند.
اساساً قرار نیست که فقط ائمه (ع)، پیامبر (ص) یا رهبر جامعه برای مردم الگو باشند بلکه در ردههای پایینتر از امام هم کسانی به عنوان انصار بودند که در میان مردم الگو بودند مثلاً خداوند در قرآن کریم میفرمایند: شما امت پیامبر را برای مردم شاهد قرار دادهایم و (کذالک جعلناکم امة وسطا لتکون شهدا علی الناس و یکون رسول علیکم شهیدا؛ بقره ۱۴۳) پس این امت شاهد به گونهای اسوه و دلیل و چراغ برای نشان دادن راه هستند و در مکتب ما قرار نیست کسانی که مردم را راهبری میکنند، فقط امام و پیغمبر باشند.
سردار سلیمانی در مقام ولایتمداری و نصرتدهنده دین، الگو شد جامعه اسلامی نیاز دارد به اینکه رهبران محوری، مردم را هدایت کنند، مثل افرادی همچون مالک اشتر که امیرالمؤمنین (ع) در فقدان وی فریاد میزند این مالک؟ سردار سلیمانی هم در مقام یاریکننده و نصرتدهنده دین و در مقام ولایتمداری الگو شد و منش و سلوک و طرز تفکر ایشان نیز به یک مکتب جاودانه تبدیل شد.
پس غیر از امام و رهبری جامعه میشود کسانی الگو شوند و ما باید انتظار اسوه شدن دیگران را هم داشته باشیم قله مرتفع امامت و رهبری اگر دامنه رفیعی نداشته باشد که در این دامنه هم طبیعتاً سلسله مراتبی شکل میگیرد، دیگر قله نخواهد بود!
باید درباره آن کسی که غیر از امام و رهبری جامعه، اسوه و صاحب مکتب و درسآموز شود، مطالعه کرد و وی را شناخت چه اینکه در جامعه بعضی از پیامها و حرفها را رهبری نمیتواند بگوید و این پیامها را کسی میتواند در جامعه برای مردم عنوان کند که ذیل رهبری به عنوان یار و ناصر، تعریف شود و رهبر به حقانیت وی شهادت بدهد زیرا رهبر جامعه بسیاری از حرفها را نمیتواند صراحتاً بگوید، اما ولایتمداران اسوه میتوانند.
پیامبر (ص) شاهد بر این امت است اما پیامبر هم امت شاهد برای مردم میخواهد (لتکونو شهدا علی الناس) بعضی از حرفها را باید حضرت زهرا (س) به جای حضرت علی (ع) که دستانش بسته است بزند یا صدیقه کبری (س) در مواقعی به میدان بیاید و آن حرفها را بگوید.
سردار سلیمانی چه ویژگیهایی داشت که صاحب مکتب و منش و سرمشق شد؟ مکتب حاج قاسم چه پایهها و ارکانی دارد؟ در مورد مکتب شهید سلیمانی و چگونگی رسیدن ایشان به این موقعیت اولین ویژگی که باید در ذهن ما متصور شود، جامعیت بلکه جمع اضداد بودن ایشان است؛ جامعیتی که از عقلانیت برمیآید.
پس عقلانیت پایه شخصیت اوست، دارا بودن صفای باطن و مهربانی و لطافت روحی در کنار صلابت و حماسهسازی که ایشان در میدان جنگ نسبت به دشمنان داشت، ترکیب زیبایی میآفریند.
اگر سردار مهربان بود، بر اساس یک خصلت شخصیتی فردی نبود، بلکه عقلانیت دینی ایجاب میکرد که مهربان باشد و خدمت کند و اگر ایشان نمیترسید، به خاطر عقلانیت دینی است که کار را به دست خدا میدانست.
اگر شهید سلیمانی مذاکره کننده قوی در دیپلماسی بود، به خاطر عقلانیت است که از دین پیدا کرده بود پس باید مذاکره کنندهای قوی میبود، در مکتب حاج قاسم سلیمانی عقلانیت حرف اول را میزند سردار سلیمانی مقاومت میکرد، چون میدانست هزینه مقاومت کمتر از سازش است این یک گزاره عقلانی است، اگر مقابل آمریکاییها قدرتمندانه نیروها را بسیج میکرد و موفق میشد، به خاطر عقلانیتی بود که به ایشان میگوید دشمن ضعیف است و کدخدا نیست.
ببینید ما به این دلیل حاج قاسم را یک مکتب میدانیم، ولی اگر غیر از این بود، ایشان را یک اعجوبه و استثنا مینامیدیم و رهبر انقلاب هم فرمودند این شهید پدیده عجیب و غریبی نیست و شاگرد مکتب امام خمینی (ره) و خودش صاحب مکتب است و باید این مکتب را مطالعه کرد و مثل شهید شد اگر سردار سلیمانی ولایتمدار است، به خاطر ضعف شخصیتی یا همجهت بودن و همسو شدن نیست، بلکه ایشان یک صلابتی داشت که میتوانست برای خودش صاحبنظر باشد و در سخنانش اعلام استقلال کند.
اینکه ایشان ذرهای از ولایتمداری کوتاه نمیآمد، به این معنا بود که با این کار به ولایتمداری عزت میداد و میزان و شاخص ولایتمداری را برای جامعه تعیین میکرد تا هر کسی میزان ولایتمداری خودش را با مکتب و جامعیت ایشان مقایسه کند و متوجه نقصهایش شود مسئلهای که برای آحاد جامعه حتی ولایتمداران مطرح میشود این است که آیا ما میتوانیم مثل سردار سلیمانی جامعیت داشته باشیم؟
بسیاری از افراد، صفات سردار سلیمانی را دارند، حتی ممکن است بعضیها اخلاص ایشان را هم داشته باشند، ولی حماسهساز نباشند، ممکن است بعضیها صلابت در مقابل دشمن را داشته باشند، ولی آن روحیه عاطفی شدید و تواضع و فروتنی فوقالعاده را نسبت به دیگران نداشته باشند، همه این صفات و ویژگیها در کنار همدیگر جمع میشوند و پدیدهایی به نام سردار سلیمانی را درست میکنند.
اگر بخواهیم خلاصه بگوییم سردار سلیمانی چه ویژگیهایی داشت که برای ما صاحب مکتب و درس شد، باید گفت که جامعیت برآمده از عقلانیت مهمترین ویژگیایشان بود و این همان پایههای مکتب حاج قاسم و چهار رکن اصلی ولایتمداری، اخلاص، مقاومت در مقابل دشمنان و فروتنی و مهربانی نسبت به ضعفا است.
کبری همتیان؛ پژوهشگر و طلبه سطح ۳ حوزه علمیه
انتهای خبر/