معراجیهای کرمانشاه؛
شهید «اسکندر بساطی» را بیشتر بشناسیم
جهادگر شهید «اسکندر بساطی» سال ۱۳۳۹ در اسلامآبادغرب دیده به جهان گشود و در تاریخ ۶ شهریور ۱۳۶۶ در خط مقدم پاسگاه زید بر اثر اصابت تیر مزدوران بعثی عراق به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ شهید «اسکندر بساطی» عشق و علاقه خاصی به محرومان و مستضعفین داشت همین موضوع موجب شد تا به عضویت جهاد سازندگی در آید و با شور و شوقی وصفناپذیر در این نهاد مقدس انجام وظیفه کند.
جهادگر شهید «اسکندر بساطی» سال ۱۳۳۹ در اسلامآباد غرب دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا پایان دوره دبیرستان در آن شهر ادامه داد.
بنیانگذار تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کرند غرب
زمان اوج انقلاب اسلامی از افراد بسیار فعال بود. او از پیروان راستین حضرت امام خمینی (ره) بود با پیروزی انقلاب وارد سپاه پاسداران شد. در تشکیل سپاه بخش کرند غرب جزء بنیانگذاران آن سپاه بود.
با شهید چمران همراه شده بود
با شروع تحرکات عوامل وابسته به استکبار جهانی در کردستان و مناطق کردنشین به گروه شهید چمران پیوست و در طول خدمت خود در سپاه و گروه شهید چمران چندین بار مجروح شد و هر بار با عزمی راسختر در خدمت به نظام جمهوری اسلامی همت میگمارد. عشق و علاقه خدمت به محرومین و مستضعفین موجب شد به عضویت جهاد سازندگی در آید و با شور و شوقی وصف ناپذیر در این نهاد مقدس انجام وظیفه کند.
شهید بساطی اخلاق نیکو و پسندیده داشت و انضباط در کار را یک اصل میدانست. خوشرویی، مهربانی و احترام به دوستان و همکاران از خصوصیات بارز او بود. هنگام غیبت کردن افراد، بلافاصله تذکر میداد و در صورتعدم توجه حاضرین از آن محیط خارج میشد.
شهید بساطی در جهاد سازندگی اسلام آبادغرب عهده دار مسئولیت واحد آموزش روستایی بود و در آن واحد با تمام سعی و تلاش خدمت مینمود.
سرانجام از طریق ستاد پشتیبانی جنگ، جهت یاری رساندن به رزمندگان اسلام راهی جبههها شد و در تاریخ ۶ شهریور ۱۳۶۶ در خط مقدم پاسگاه زید بر اثر اصابت تیر مزدوران بعثی عراق به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
فرازهایی از وصیت نامه شهید:
دلم میخواهد پرواز کنم و سبک بال معشوقم را زیارت کنم. خدایا تقاضا میکنم مرا در خدمت خود مفتخر ساخته اعمالم را بپذیری و آنچنان کنید که بین رفتار و گفتارم جدایی نباشد و این طرز خدمت، ابدی و سرمدی گردد.
خدایا! ای کاش هزاران جان داشتم و به خاطر رضای تو در راه امام خمینی که همان راه اسلام عزیز است میدادم.
شهادت دریچه آزادی من از دنیا، شهادت منتهای حرکت یک مسلمان، شهادت نهایت آرزوی مشتاقان و عاشقان است.
انسان آن زمان که خویش را میبیند پوستی نازک و استخوانی شکننده و عمری کم و آرزویی فراوان و نرسیدنهای بسیار و عواقبی هولناک دارد و به آن موقع که میبیند در خسران است و آن هم به ضرر، خداوند میفرماید: «ان الانسان لفی خسر» از روی بیچارگی میگوید: «واحسرتا» که این همه ضرر کرده ام.
پروردگارا مرا ببخش و بیامرز (آمین). ای مردم بیتفاوت نباشید و هر کدام به دست خود تا میتوانید فعالیت کنیدکه این انقلاب را به پیروزی برسانید تا مقدمه برای انقلاب جهانی حضرت بقیهالله باشد و در این راه از هیچ کس نهراسید.