حالت تاریک
سه‌شنبه, 05 فروردین 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه اطلاع رسانی مرصاد هستید؟
مروری بر زندگی شهیده «پروانه شماعی‌زاده»
معراجی‌های کرمانشاه؛

مروری بر زندگی شهیده «پروانه شماعی‌زاده»

«پروانه شماعی‌زاده»، دختری شجاع از قصرشیرین، از نوجوانی در مسیر مبارزه و خدمت گام برداشت؛ با آغاز جنگ تحمیلی، امدادگری را برگزید و تا آخرین لحظه در کنار مجروحان ماند.

به گزارش شبکه اطلاع‌رسانی «مرصاد»؛ پروانه شماعی‌زاده پانزدهم مردادماه سال ۱۳۴۳ در قصرشیرین به دنیا آمد. ۱۳ساله بود که همراه با عده‌ای از دوستان و همکلاسی‌هایش به جلسات مذهبی-سیاسی راه یافت. پدرش نقاش بود و به دلیل شرایط کاری بهتر، مدتی به «سرپل‌ذهاب» مهاجرت کردند. پروانه در آنجا نیز به فعالیت‌های خود علیه رژیم شاه ادامه داد. مدیران و معلمانش او را از فعالیت‌های سیاسی در مدرسه منع کردند، اما او با استدلال‌های خود به بحث با آن‌ها پرداخت. این مشاجره به جایی رسید که دیگر دانش‌آموزان نیز به او پیوستند و مدرسه را به تعطیلی و تحصن کشاندند. 

پس از پیروزی انقلاب، در کمیته امداد و جهاد سازندگی مشغول به کار شد. با تشکیل نهضت سوادآموزی، اولین دوره تدریس را در زادگاهش برگزار کرد و در ۱۵ سالگی معلم روستای «دارتوت» شد. 

با آغاز جنگ تحمیلی، از روز پنجم مهرماه سال ۱۳۵۹ در درمانگاه شهید نجمی واقع در بوستان شهر سرپل‌ذهاب به امدادگری مجروحان پرداخت. پدرش نیز خبرنگار روزنامه اطلاعات شده بود و اخبار جنگ را گزارش می‌کرد. هرچند خانواده‌اش به دلیل حملات دشمن مجبور به ترک سرپل‌ذهاب و مهاجرت به کرمانشاه شدند، اما به دلیل شرایط جنگی، نتوانسته بودند وسایل زندگی خود را همراه ببرند. پروانه در یکی از سفرهایش که مجروحان را با آمبولانس به کرمانشاه منتقل می‌کرد، برای خانواده‌اش چند دست رختخواب برد. 

با نزدیک شدن نیروهای عراقی به سرپل‌ذهاب، تصمیم بر آن شد که مجروحان به پناهگاه زیرزمینی منتقل شوند و پرستاران و امدادگران زن نیز درمانگاه را ترک کنند. در حالی که دیگر پرستاران در حال جمع‌آوری وسایل خود بودند، پروانه همچنان مشغول پرستاری از مجروحان بود. یکی از همکارانش به او گفت: «پروانه، مگر دستور را نشنیده‌ای؟ باید عقب‌نشینی کنیم. می‌دانی اسارت و شکنجه به دست عراقی‌ها چه معنایی دارد؟ به فکر خودت و خانواده‌ات باش.» اما پروانه در پاسخ گفت: «چگونه می‌توانم این مجروحان را رها کنم و تنها به جان خودم فکر کنم؟» او حاضر نشد از شهر خارج شود و با بستن تعدادی فشنگ و نارنجک به کمرش، تصمیم گرفت تا آخرین لحظه بماند. 

حدود یک سال از جنگ گذشته بود که پروانه تمامی خواستگارانش را به بهانه‌عدم تمایل به ازدواج رد کرد، چرا که نمی‌خواست ازدواج مانعی بر سر راه خدمتش باشد. 

در هفتم شهریورماه ۱۳۶۰، علی‌اصغر، که معلم و بسیجی داوطلب اعزامی از اسدآباد همدان بود، در پادگان ابوذر سرپل‌ذهاب از پروانه خواستگاری کرد. پروانه که مقید به رعایت حدود شرعی بود، پیشنهاد کرد برای صحبت درباره ازدواج، صیغه محرمیت موقت بین آن‌ها برقرار شود. علی‌اصغر در همان دیدار گفت: «چند روز دیگر عملیاتی در پیش داریم. اگر زنده ماندم، با خانواده برای خواستگاری رسمی به کرمانشاه می‌آیم و پس از جنگ، برای تحصیل در حوزه علمیه به قم خواهیم رفت.» پروانه پاسخ مثبت داد، اما چهار روز بعد، خبر شهادت علی‌اصغر و ۱۲ نفر از همرزمانش در ارتفاعات «قراویز» سرپل‌ذهاب رسید. پیکر او و دیگر شهدا در منطقه‌ای بین نیروهای خودی و دشمن باقی ماند. 

پروانه ماه‌ها در انتظار بازگشت علی‌اصغر بود و به تمامی خواستگارانش جواب رد می‌داد. در سفر زیارتی به مشهد، خواب دید که شهید رجایی به دیدارش آمده و به او گفته است: «علی‌اصغر پیش ماست. او در باغی سرسبز و خوش آب‌وهوا است، نگران نباش.» پس از یازده ماه بی‌خبری، پیکر علی‌اصغر و همرزمانش پیدا و در شهر تشییع شد. این فقدان، اشتیاق پروانه برای شهادت را بیشتر کرد. 

در سال ۱۳۶۱، پروانه برای حضور در کاروان حجاج انتخاب شد، اما با شروع یک عملیات، تصمیم گرفت به جای سفر حج، به جبهه برود و به عنوان بهیار خدمت کند. پس از آزادسازی قصرشیرین، بر خاک زادگاهش که با خون شهدا پاک شده بود، سجده شکر به جا آورد. با پیشروی خط مقدم، او نیز همراه سایر امدادگران به درمانگاه‌های نزدیک‌تر به مناطق درگیری منتقل شد. مدتی بعد، به کرمانشاه اعزام شد و در بیمارستان آیت‌الله طالقانی مشغول به کار شد. 

تا اواسط سال ۱۳۶۳ در کرمانشاه ماند، سپس به عنوان مأمور به جهاد سازندگی تهران منتقل شد و از آنجا دوباره به کرمانشاه بازگشت تا به گروه پزشکی جهاد در مناطق محروم خدمت کند. 

چند روز مانده به نوروز ۱۳۶۷، در حالی که برای کمک به خانواده‌ای بی‌سرپرست عازم خانه آن‌ها بود، شهر مورد حمله هوایی دشمن قرار گرفت. در این بمباران وحشیانه، پروانه به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت رسید.

منبع: نوید شاهد

انتهای خبر/

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!