حالت تاریک
Logo
چهارشنبه, 23 آبان 1403
هر روز با قرآن؛

تلاوت آیات ۱۵ تا ۲۲ سوره مبارکه یوسف

تلاوت آیات ۱۵ تا ۲۲ سوره مبارکه یوسف

صبح خود را با تلاوت آیات ۱۵ تا ۲۲ سوره مبارکه یوسف، صفحه ۲۳۷ کلام الله مجید آغاز کنیم.

 

به گزارش شبکه اطلاع‌رسانی «مرصاد»؛ هر روز، یک صفحه از کلام حق را به‌صورت متنی بخوانید.

متن و معنی آیات ۱۵ تا ۲۲ سوره «یوسف» به شرح زیر است:

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ

بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ

فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَنْ یَجْعَلُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿۱۵﴾

چون او را [همراه‏]بردند و هم داستان شدند که او را در نهانگاه چاه بگذارند، به او وحى [الهام‏] کردیم که [سرانجام‏] ایشان را در حالى که هیچ آگاه نیستند، از [چون و چند] این کارشان آگاه خواهى ساخت‏ (۱۵)

وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ ﴿۱۶﴾

و شبانگاه گریه‌کنان نزد پدرشان آمدند (۱۶)

قَالُوا یَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَکْنَا یُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنَا وَلَوْ کُنَّا صَادِقِینَ ﴿۱۷﴾

[و] گفتند پدرجان، ما به مسابقه رفته بودیم و یوسف را نزدیک بار و بنه خودمان گذاشته بودیم، که گرگ او را خورد، و ما اگر هم راستگو باشیم، تو سخن ما را باور نخواهى کرد (۱۷)

وَجَاءُوا عَلَى قَمِیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ﴿۱۸﴾

و بر پیراهنش خونى دروغین آوردند [یعقوب‏] گفت ولى نفس اماره‏تان به دست شما کار داد پس [چاره من‏] صبرى نیکوست، و خداوند در آنچه مى‏گویید مددکار [من‏] است‏ (۱۸)

وَجَاءَتْ سَیَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى دَلْوَهُ قَالَ یَا بُشْرَى هَذَا غُلَامٌ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَعْمَلُونَ ﴿۱۹﴾

و کاروانى [پیش‏] آمد، و آب‏آورشان را فرستادند، و او دلوش را [در چاه‏] انداخت، [چون یوسف را بالا کشید] گفت مژده باد، چه جوانى! و او را پنهانى براى خود برداشتند که دستمایه کنند، و خداوند به آنچه مى‏کردند، آگاه بود (۱۹)

وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَکَانُوا فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ ﴿۲۰﴾

او را به ثمن بخس فروختند، به چند درهم اندکشمار، و به [کار و بار] او بى‏علاقه بودند (۲۰)

وَقَالَ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَکَذَلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۲۱﴾

و کسى که اهل مصر بود و او را خریده بود، به همسرش گفت قدر او را بدان، چه بسا به ما سود رساند، یا به فرزندى بگیریمش، و بدین‏سان یوسف را در آن سرزمین تمکن بخشیدیم، تا سرانجام به او تعبیر خواب بیاموزیم، و خداوند سررشته کار خویش را در دست دارد، ولى بیشتر مردم نمى‏دانند (۲۱)

وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿۲۲﴾

و چون به عنفوان جوانى رسید، به او حکمت [نبوت‏] و علم بخشیدیم، و بدین‏سان نیکوکاران را جزا می‌‏دهیم‏ (۲۲)

انتهای خبر/

 

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از