هر روز با قرآن؛
تلاوت آیات ۲۳ تا ۳۰ سوره مبارکه اعراف
صبح خود را با تلاوت آیات ۲۳ تا ۳۰ سوره مبارکه اعراف صفحه ۱۵۲ کلامالله مجید آغاز کنیم.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد» ؛صبح خود را با تلاوت آیات ۲۳ تا ۳۰ سوره مبارکه اعراف صفحه ۱۵۲ کلامالله مجید آغاز کنیم.
قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿۲۳﴾
گفتند پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و به ما رحم نکنی مسلما از زیانکاران خواهیم بود (۲۳)
نکته ها:
شیطان و آدم هر دو نافرمانی کردند، امّا شیطان نسبت به نافرمانی خود (ترک سجده)، به عدل و حکمت الهی اعتراض کرده و استکبار نمود و برتری نژاد خود را مطرح ساخت و پشیمان هم نشد، امّا حضرت آدم و حوّا، به کار خلاف خود اعتراف کردند و از خداوند تقاضای بخشش نمودند. [۵۴]
۵۴) تفسیر نمونه
پیام ها:
۱- در برابر ستمهایی که به خود روا میداریم باید از خداوند استمداد کنیم و آنها را جبران کنیم. «قالا ربّنا ظلمنا…»
۲- آدم و حوّا، هم در تخلّف شریک بودند، هم در جبران گذشته و عذرخواهی. «ذاقا، قالا ربّنا»
۳- هرگونه خلافی، ظلم به خویش است، چون مخالفت با فرمان خدا مخالفت با تکامل و سعادت واقعی خود است. «ظلمنا أنفسنا»
۴- از آداب دعا و استغفار، ابتدا اعتراف به گناه است. «قالا ربّنا ظلمنا أنفسنا»
۵ – نخستین خواستهی بشر از خدا، تقاضای عفو ورحمت بود. «وان لم تغفرلنا»
۶- مهمترین مسأله برای گناهکار، مغفرت الهی است، سپس درخواستهای دیگر. «ان لم تغفر لنا و ترحمنا»
۷- عنایت و لطف و مهربانی خدا، جلوی خسارت ابدی را میگیرد. «ان لم تغفر لنا… لنکوننّ من الخاسرین»
تفسیر آیه ۲۴ و ۲۵ سوره الاعراف:
قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَی حِینٍ ﴿۲۴﴾
فرمود فرود آیید که بعضی از شما دشمن بعضی [دیگر]ید و برای شما در زمین تا هنگامی [معین] قرارگاه و برخورداری است (۲۴)
قَالَ فِیهَا تَحْیَوْنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ ﴿۲۵﴾
فرمود در آن زندگی میکنید و در آن میمیرید و از آن برانگیخته خواهید شد (۲۵)
نکته ها:
مخاطبین جملهی «اهبطوا»، یا آدم و حوّا و ابلیس هستند و یا آدم و حوّا و ذریّه آنها. البتّه در یک جا ابلیس به تنهایی مورد خطاب قرار گرفته است، «فاهبط منها» [۵۵] و در جایی دیگر آدم و حوّا، «قال اهبطا منها جمیعاً» [۵۶] که اگر جایگاه هبوط آنها یکی باشد، ممکن است «اهبطوا» جمع بین آنها باشد.
مراد از «هبوط»، آمدن به زمین است، زیرا بدنبال آن میفرماید: «ولکم فی الارض مستقرّ»
گرچه خداوند توبهی آدم و حوّا را پذیرفت، «فتاب علیه» [۵۷]، ولی اثر وضعی گناه باقی است. اثر وضعی آن ترک اولی و نافرمانی آدم و حوّا، خروج از آن جایگاه بهشتی و هبوط به زمین بود. «اهبطوا»
۵۵) اعراف، ۱۳
۵۶) طه، ۱۲۳
۵۷) بقره، ۳۷
پیام ها:
۱- از آثار وضعی خلاف و گناه نمیتوان گریخت. «قال اهبطوا»
۲- گاهی عملکرد والدین، در هبوط و سقوط نسل آنان هم اثر میگذارد. «قال اهبطوا…»
۳- بهشت آدم و حوّا، مکانی غیر از زمین وبالاتر وبرتر از آن بود. «اهبطوا»
۴- دنیا جایگاه تنازع و تزاحم و تضادّ است و انسانها به خاطر تزاحم منافع و غرائز، با هم درگیر میشوند. «بعضکم لبعض عدوّ»
۵ – زندگی دنیوی و بهره وری از آن ابدی نیست. «الی حین»
۶- انسان، پس از مرگ دوباره زنده خواهد شد. «منها تخرجون» حضرت آدم از این ناراحت و غمگین بود که پنداشت دیگر به بهشت و زندگی جاوید نخواهد رسید، خداوند فرمود: پس از زندگی دنیا میتواند به بهشت جاوید برسد.
۷- مدّت ونهایت زندگی دنیوی برای بشر معلوم نیست. («حین» نکره آمده است)
تفسیر آیه ۲۶ سوره الاعراف:
یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَی ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ ﴿۲۶﴾
ای فرزندان آدم در حقیقت ما برای شما لباسی فرو فرستادیم که عورتهای شما را پوشیده میدارد و [براى شما] زینتی است و[لى] بهترین جامه [لباس] تقوا است این از نشانههای [قدرت] خداست باشد که متذکر شوند (۲۶)
نکته ها:
پس از نقل داستان حضرت آدم، خداوند در این سوره چهار بار (در این آیه و آیات ۲۷.۳۱ و ۳۵)، فرزندان آدم و نسل بشر را خطاب قرار داده و به اموری همچون: حفظ لباس تقوا، فریب شیطان را نخوردن، در خوراکیها و آشامیدنیها و تجمّلات اسراف نکردن و پذیرفتن دعوت انبیا، سفارش نموده است.
«ریش»، به معنای پر پرندگان است که برای آنها، هم پوشش است و هم وسیلهی زیبایی، همچنین به لباسی که برای انسان نوعی زینت به حساب آید، ریش گفته میشود.
همهی نعمتها به دست خداوند است و از خزینهی غیب الهی سرازیر میشود، چنانکه خداوند میفرماید: «و اِنْ من شی ء الاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله الاّ بقدر معلوم» [۵۸] هیچ چیز نیست، جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و جز به اندازه معلوم، فرو نمیفرستیم. و میفرماید: «وانزلنا الحدید» [۵۹]، «وانزل لکم من الانعام…» [۶۰]، پس مراد از نزولِ لباس از سوی خداوند، آفرینش و قرار دادن آن در اختیار انسان است. «أنزلنا علیکم لباساً»
مراد از «لباس التّقوی»، لباسی است که بر اساس تقوا، تواضع، پاکی و پاکدامنی باشد و به هر یک از خشیت، طاعت، عفّت، حیا و عمل صالح نیز تعبیر شده است. [۶۱]
۵۸) حجر، ۲۱
۵۹) حدید، ۲۵
۶۰) زمر، ۶
۶۱) تفسیر منهج الصادقین
پیام ها:
۱- توجّه به نعمتهای الهی، عامل عشق به خدا ودوری از غفلت است. «قد انزلنا علیکم… لعلّهم یذّکّرون»
۲- لباس، زمانی نعمت الهی است که بدن را بپوشاند. «یواری سواتکم»
۳- گرچه در تهیّهی لباس، علاوه بر عوامل طبیعی انسانها نیز تلاش میکنند، ولی همهی اینها به دست خداست. «انزلنا علیکم لباساً»
۴- پوشش وپوشاندن کار خداست، «انزلنا علیکم لباساً یواری»، ولی برهنگی و برهنه کردن کار شیطان است. «فوسوس… لیبدی لهما ما وری عنهما من سواتهما»
۵ – لباس، نعمت الهی است، «لباساً یواری» و برهنگی و خلع لباس، کیفر گناه. «فلمّا ذاقا الشجره بدت لهما سوءاتهما»
۶- پوشش و آراستگی با پوشاک و لباسهای زیبا، مطلوب و محبوب خداوند است. «قد انزلنا علیکم لباساً… و ریشاً» آراستن و زینت و بهره بردن از لباسهای زیبا تا آنجا که به اسراف کشیده نشود، مانعی ندارد.
۷- معنویّت در کنار مادّیت، تقوا در کنار زینت لازم است. «ریشاً و لباس التّقوی»، و گرنه لباس میتواند وسیلهی اسراف، تکبّر، فساد، خودنمایی، مدپرستی، شهوترانی، فخرفروشی و امثال آن شود.
۸ – آن گونه که در لباس مادی، پوشش عیوب، حفاظت از سرما و گرما و زیبایی مطرح است، تقوا هم عامل پوشش عیوب است، هم نگهدارنده از گناه و هم مایهی زیبایی معنوی انسان میباشد. «لباس التّقوی»
۹- از خاک، پنبه میروید، از علف که خوراک حیوان است پشم تولید میشود و از آب دهان کرم، ابریشم، اینها همه از آیات الهی است که میتواند مایهی تذکّر و بیداری انسان باشد. «ذلک من آیات اللّه لعلّهم یذّکّرون»
تفسیر آیه ۲۷ سوره الاعراف:
یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۲۷﴾
ای فرزندان آدم زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از ایشان برکند تا عورتهایشان را بر آنان نمایان کند در حقیقت او و قبیلهاش شما را از آنجا که آنها را نمیبینید میبینند ما شیاطین را دوستان کسانی قرار دادیم که ایمان نمیآورند (۲۷)
نکته ها:
آیهی قبل، از لباس به عنوان نعمت یاد کرد، اینجا هشدار میدهد که مواظب باشید شیطان این لباس و نعمت را از شما سلب نکند.
شیطان گرچه اهل ایمان را نیز وسوسه میکند و به لغزش میاندازد، ولی نمیتواند ولایت و سلطهای کامل بر آنها پیدا نماید، «وماکان لی علیکم من سلطان» [۶۲] زیرا مؤمن، با توبه و پناه بردن به خدا نجات مییابد. آری، شیطان تنها بر کافران سلطه دارد.
از اینکه ما شیطان را میبینیم گمان نکنیم که او هم ما را نمیبیند، بلکه او در هر مکان که زمینهی گناه فراهم باشد حاضر است و بدنبال فتنه و فریب میباشد.
۶۲) ابراهیم، ۲۲
پیام ها:
۱- از تاریخ و سرنوشت دیگران عبرت بگیریم. «کما اخرج ابویکم»
۲- خود را بیمه شده و به دور از انحراف ندانیم، حضرت آدم که مسجود فرشتگان بود، با فریب شیطان از جایگاه خود دور شد. «أخرج أبویکم …»
۳- برهنگی وکشف حجاب، عامل خروج از جایگاه قرب الهی است. «أخرج أبویکم… ینزع عنهما لباسهما»
۴- هرگونه برنامه و تبلیغاتی که به برهنگی بیانجامد، شیطانی است. «لایفتننّکم الشیطان… ینزع عنهما لباسهما»
۵ – هدف شیطان، برهنگی زن و مرد در برابر یکدیگر است. «لیریهما سواتهما»
۶- شیطان تنها نیست، بلکه گروه و ایادی دارد. «انّه یراکم هو وقبیله» چنانکه در جای دیگر میخوانیم: «و جنود ابلیس» [۶۳]
۷- چون شیطان را نمیبینیم، از او غافل نباشیم و همیشه آماده باشیم. «لایفتننکم… لاترونهم» زیرا فریبندگی شیطان به خاطر ناپیدایی اوست.
۸ – برهنگی، نشانه یعدم ایمان و سلطهی شیطان است. «ینزع عنهما لباسهما… اولیاء للذّین لایؤمنون»
۹- سلطهی شیطان، به خاطر اعمال خود انسان است. «أولیاء للذین لایؤمنون»
۱۰- سنّت خداوند آن است که شیطان بر کافران و منکران حاکم شود. «انّا جعلنا الشیاطین اولیاء للّذین لایؤمنون»
۱۱- ایمان به خداوند، مانع ولایت و حاکمیّت شیطان بر انسان میشود. «اولیاء للّذین لایؤمنون»
۶۳) شعراء، ۹۵
تفسیر آیه ۲۸ سوره الاعراف:
وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَهً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَیْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۸﴾
و چون کار زشتی کنند میگویند پدران خود را بر آن یافتیم و خدا ما را بدان فرمان داده است بگو قطعا خدا به کار زشت فرمان نمیدهد آیا چیزی را که نمیدانید به خدا نسبت میدهید (۲۸)
نکته ها:
در تفاسیر میخوانیم که این آیه مربوط به برهنگی، مشرکان در حال طواف است که در جاهلیّت مرسوم بوده است. آنان این کار را به تقلید از نیاکان خود انجام میدادند، امّا مدّعی میشدند که خداوند دستور داده اینچنین طواف کنند!
زشتکاران از نیاکان خود تقلید میکنند و شرک خود را به خدا نسبت میدهند و میگویند: «لو شاء اللّه ما أشرکنا» [۶۴]، «لو شاء اللّه ما عبدنا من دونه من شی ء» [۶۵] این خواست خداوند بوده که ما مشرک شدهایم و میپنداشتند چون خدا به آنان مهلت داده، پس یا راضی به فحشا و زشتیهای آنان است و یا به آن فرمان داده است.
در این آیه، آنها ابتدا نیاکان خود را مطرح کردند، «وجدنا علیها آبائنا» سپس فرمان خدا را «واللّه امَرَنا بها»، شاید به این دلیل که کار نیاکان، نزد آنان مهمتر از فرمان خداست.
۶۴) انعام، ۱۴۸
۶۵) نحل، ۳۵
پیام ها:
۱- توجیه گناه، بزرگتر از خود گناه و نشانهی سلطه و نفوذ شیطان است. «اولیاء للّذین… قالوا وجدنا علیها آبائنا» چه توجیه اجتماعی (نیاکان) و چه توجیه مذهبی (امر خدا به زشتی ها).
۲- پایبندی به روش زشت و غلط نیاکان و بدعت در دین، نشانه ولایت شیطان وعدم ایمان است. «انّا جعلنا الشیاطین اولیاء للّذین… اذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنا علیها آبائنا…»
۳- فساد و زشتی برخی اعمال، روشن و فطری است. «فاحشه» («فاحشه» به گناهی گفته میشود که قباحت و زشتی آن روشن باشد)
۴- گاهی انحرافات انسان، به نسلهای بعدی منتقل میشود و منحرفان، بار گناه نسلهای آینده را نیز به دوش میکشند. «وَجَدنا علیها آبائنا»
۵ – روش گذشتگان، همیشه ارزشمند نیست و تقلید نابجا از پیشینیان ممنوع است. «قالوا وجدنا علیها آبائنا»
۶- خداوند در هیچ زمانی به زشتی فرمان نمیدهد. «واللّه اَمرَنا… انّ اللّه لا یأمر» (پاسخ فعل ماضی را با فعل مضارع میدهد تا نشانهی استمرار باشد)
تفسیر آیه ۲۹ سوره الاعراف:
قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَأَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ ﴿۲۹﴾
بگو پروردگارم به دادگری فرمان داده است و [اینکه] در هر مسجدی روی خود را مستقیم [به سوى قبله] کنید و در حالی که دین خود را برای او خالص گردانیدهاید وی را بخوانید همان گونه که شما را پدید آورد [به سوى او] برمی گردید (۲۹)
نکته ها:
«قِسط»، در برابر تبعیض است، یعنی حقّ هر کس را به خودش بدهند، نه دیگری.
در این آیه، مفاهیم متعدّدی مطرح شده است؛ تربیت «ربّی»، عدالت «القسط»، عبادت «أقیموا»، جماعت «وجوهکم»، وحدت «مسجد»، دعا «وادعوه»، نیّت و اخلاص «مخلصین له»، و حشر و قیامت «تعودون».
مرحوم طبرسی، مراد از «وادعوه مخلصین له الدّین» را امر به دعا و تضرّع خالصانه پس از نماز میداند. امام صادق علیه السلام فرمود: تسبیح حضرت زهرا علیها السلام در عقب هر نماز، بهتر از هزار رکعت نماز است. [۶۶]
معاد، جسمانی است. آن گونه که ذرّات خاک، از راه غذا در شما جمع شده است، استخوانهای پوسیده شما نیز در قیامت جمع میشود. «کما بدأکم تعودون» همان قدرتی که شما را از یک سلّول و اِسپرم آفرید، بقایای شما را هم میتواند در قیامت احیا کند. در روایتی نیز میخوانیم که مراد از «کما بدأکم تعودون»، یعنی بر همان اعتقادی که مردهاید برانگیخته میشوید؛ مؤمن بر ایمان و کافر بر کفر. «المؤمن علی ایمانه و الکافر علی کفره» [۶۷]
در حدیث میخوانیم: در قیامت مردم عریان و پابرهنه محشور میگردند، [۶۸] همانند روزی که از مادر متولّد شده اند.
۶۶) تفسیر اثنی عشری
۶۷) تفسیر مجمع البیان
۶۸) تفسیر فرقان
پیام ها:
۱- انسان، مأمور به قسط و عدالت است. «أمر ربّی بالقسط» و کردار زشت، خارج از دائرهی قسط است. «لا یأمر بالفحشاء… امر ربّی بالقسط»
۲- پایبندی خالصانه به دین، زمینهی گسترش قسط و عدل است. «امر ربّی بالقسط و اقیموا وجوهکم»
۳- جلوگیری از تبعیض، در کنار عبادت مطرح است و عبادت ونماز، همراه قسط ارزش بیشتری دارد. «بالقسط و أقیموا»
۴- تربیت صحیح، در نظامِ عادلانه است و قسط، از شئون ربوبیّت الهی است. «امر ربّی بالقسط»
۵ – دین، دربردارندهی ابعاد اجتماعی، عبادی و اعتقادی انسان است. «امر ربّی بالقسط و اقیموا… وادعوه مخلصین له الدّین»
۶- مسجد، پایگاه اخلاص است، نه ریا و شرک. «اقیموا وجوهکم عند کلّ مسجد… مخلصین»
۷- یکی از شرایط دعا، خلوص نیّت است. «وادعوه مخلصین له الدّین»
۸ – توجّه و ایمان به معاد، عامل اقامهی قسط و اخلاص انسان است. «کما بدأکم تعودون»
۹- آفرینش نخستین، دلیل امکان معاد است. «کما بدأکم تعودون»
تفسیر آیه ۳۰ سوره الاعراف:
فَرِیقًا هَدَی وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلَالَهُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۳۰﴾
[در حالى که] گروهی را هدایت نموده و گروهی گمراهی بر آنان ثابت شده است زیرا آنان شیاطین را به جای خدا دوستان [خود] گرفتهاند و میپندارند که راهیافتگانند (۳۰)
پیام ها:
۱- هدایت کار خداست، «فریقاً هَدی» ولی گمراهی، به خاطر سوء انتخاب خود ماست. «اتّخذوا الشیاطین اولیاء»
۲- تا زمانی که از خدا نبریده ایم، تمام وسوسهی شیطان با یاد او و توبه قابل جبران است، «مَسّهم طائف من الشّیطان تذکّروا» [۶۹] ولی بریدن از خدا سبب افتادن در دام شیطان و سلطهی او میشود که قابل جبران نیست. «حقّ علیهم الضّلاله انّهم اتّخذوا الشیطان اولیاء»
۳- انسان آزاد است و میتواند ولایت الهی را انتخاب کند یا ولایت شیطان را. «انّهم اتّخذوا الشیاطین»
۴- دیدگاه منحرفان، واقع بینانه نیست، بلکه خیال پردازانه است. «یحسبون انّهم مهتدون»
۵ – انحراف فکری و جهل مرکّب، (گمراه بودن ولی خود را در راه حقّ دیدن،) از بدترین انحرافات است. «یَحسبون انّهم مهتدون» چنانکه در جای دیگر میخوانیم: «قل هل ننبّئکم بالاخسرین أعمالاً. الّذین ضَلّ سعیهم فی الحیاه الدّنیا و هم یحسبون انّهم یحسنون صُنعاً» [۷۰]