حمایت دولت از حضور طلاب در آموزشپرورش؛
سنگاندازی در مقابل یک اقدام خوب
اگر برخی از اصلاحطلبان را رها کنی، سند 2030 را بالای سرشان میگذارند؛ آنگاه وقتی سخن از حضور روحانیون در مدارس که میشود، میگویند که آموزش و پرورش، نهاد ایدئولوژیک نیست.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی «مرصاد»، به نقل از جهان نیوز، همزمان با حمایت دولت از ورود طلاب و روحانیت به آموزش و پرورش، برخی اصلاح طلبان نیز از مدت ها پیش وارد گود شدند و با تحلیل های غلط خود به نوعی، حاشیه سازی کردند. اخیراً این هجمه ها شکل تازه ای به خود گرفته است.
برای مثال، به تازگی، جماران گفتگویی با رحیم عبادی، معاون پرورشی آموزش و پرورش در دولت اصلاحات داشته و از قول وی نوشته است: «ما نمیتوانیم کار تعلیم و تربیت کودکان را در اختیار افرادی بگذاریم که دانش تخصصی و تجربه کار آموزشی ندارند. این بدعت بسیار خطرناکی است که آموزش و پرورش را به دست روحانیون و حوزههای علمیه بسپاریم؛ این کار عواقب بسیار بدی خواهد داشت»
«مسئولیت طلاب دینی تبلیغ و ترویج دین در جامعه است. محیط مدرسه اقتضائاتی دارد که سازگاری با حضور مستمر یک طلبه نخواهد داشت».
*«متأسفانه مدتی است رویکرد بسیار بدی در آموزش و پرورش اتخاذ شده و آموزش و پرورش را یک نهاد ایدئولوژیک تلقی کردهاند و فکر میکنند آموزش و پرورش بخش عقیدتی و سیاسی حکومت جمهوری اسلامی است».
همچنین اعتماد به نقل از محمد تقی فاضل میبدی نوشته است: «جذب هزاران طلبه در مدارس براي آموزش دانشآموزان كار تخصصي و درست نيست، چراكه طلبهها در قم درس حوزه خواندهاند و تعليم و تربيت در آموزش و پرورش يك كار فني و تخصصي است. سابق دانشسراي عالي بود و امروز دانشگاه تربيت معلم است و افراد بايد دورههاي فني لازم را ديده و بعد اقدام به تربيت دانشآموزان كنند. اينكه افراد به اعتبار درس خواندن در حوزه بتوانند در مدارس هم درس دهند، معقول نيست. اگر قرار است طلبهها در مدارس درس دهند، بايد به دانشسراها و تربيت معلمها مراجعه كرده و دوره ببينند».
به بهانه این نوع موضع گیری ها، در این زمینه، چند نکته قابل بیان است:
یک: متأسفانه وقتی قرار است که اصلاحات اساسی در آموزش و پرورش صورت گیرد، عده ای دارای تفکرات سطحی، سنگ اندازی می کنند و این، موضوع جدیدی نیست و حملات اخیر هم مشت نمونه خروار است.
دو: اگر دانشجویان رشته هایی مثل ریاضی، فیزیک، شیمی و ... می توانند در آموزش و پرورش آزمون دهند و استخدام شوند، به چه دلیل این شرایط نباید برای طلاب و روحانیون وجود داشته باشد؟ نکته مهم این است که اتفاقاً برخی از طلاب به صورت تخصصی در حوزه علوم تربیتی و رشته های مرتبط با آن - علاوه بر دروس حوزوی رایج – تحصیل کرده اند. حال اینکه برخی از دانشجویان اصلاً با این مقولات، بیگانه اند!
در کنار این موضوع، بدون تردید در حالت عادی در میان اقشار جامعه، حوزه علمیه به دلیل درگیر بودن با مسائل تعلیم و تربیت و امور فرهنگی و پرورشی، یکی از بهترین گزینه ها برای همکاری با آموزش و پرورش است.
سه: آیا طلاب و روحانیون می خواهند برای تدریس دروس ریاضی، فیزیک و یا شیمی دوره متوسطه در مدارس استخدام شوند؟! واقعاً چه اشکالی دارد که طلابی که سال ها در حوزه های علمیه تحصیل می کنند – برای مثال، طلاب برای دریافت مدرک سطح 3 (معادل کارشناسی ارشد در دانشگاه) چند سال بیشتر از دانشجویان تحصیل می کنند – در دروس دینی و به طور کلی در اموری که مربوط به حوزه پرورشی و فرهنگی است، حضور فعال داشته باشند؟
البته به این نکته هم توجه کنیم که حضور طلاب در آموزش و پرورش ممکن است در قالب طرح ها و ذیل عناوین مختلف باشد و اینگونه نیست که هر طلبه ای که در آموزش و پرورش حضور دارد، یعنی به استخدام رسمی آموزش و پرورش در آمده است.
چهار: حمایت از ورود طلاب و روحانیون برای ورود به آموزش و پرورش قطعاً به معنی بی قید و شرط بودن آن نیست. اینگونه نیست که هر کسی در حوزه علمیه درس خوانده باشد، یعنی اینکه می تواند در آموزش و پرورش موفق باشد. شکی در این نیست که طلابی که قصد به ورود به آموزش و پرورش دارند باید دوره های مهارتی مخصوص به آموزش و پرورش را بگذرانند و با حضور در دوره های تکمیلی، با شرایط و ساز و کارهای موجود در مدارس و ارتباط گرفتن با دانش آموزان، آشنایی کافی پیدا کنند. البته این را هم اضافه کنیم که همین الآن هم برخی از طلاب در موسسات و کانون های فرهنگی با همین دانش آموزان در ارتباط هستند.
پنج: در سال های گذشته، ارتباط نداشتن بسیاری از دانش آموزان با طلاب و روحانیون موجب این شد که شاهد آسیب های فرهنگی و اعتقادی قابل توجه در میان دانش آموزان باشیم. اساساً بسیاری از دانش آموزان ممکن است به هر دلیلی در طول عمر خود، تجربه ارتباط نزدیک با روحانیت را نداشته باشند. ضمن اینکه پاسخگویی به بسیاری از دغدغه های فکری و روحی آنها – مخصوصاً مسائل عقیدتی که نقش حیاتی در شکل گیری شخصیت و رفتار آنها دارد - اساساً کار هر کسی نیست و این دغدغه ها، سؤالات و شبهات باید توسط طلاب و روحانیون برطرف شود.
در صورتی که دانش آموزان با پاسخ های نامناسب، ناکافی و یا آمیخته شده با افکار التقاطی روبرو شوند، از آنجایی که در سنین پایین قرار دارند، ممکن است که در ذهنشان حک شود و زمینه انحراف در آینده را به دنبال داشته باشد.
شش: اخیراً دیده بان ایران به نقل از دبیر ستاد همکاریهای حوزه علمیه و آموزش و پرورش نوشته است: «اگر به نظر سنجی ها و گزارش عملکردهای استانی و کشوری نگاهی داشته باشید حکایت از آن دارد هر مدرسه ای که روحانی در آن حضور دارد، آمار بزه کاری در آن به شدت کاهش یافته است».
*«حضور طلبه ها به اذعان بسیاری از مدیران مدارس و خانواده ها منشا خیر و برکت و کمک کارخوبی برای مدیر مدرسه در امور پرورشی می باشند و دانش آموزان نیز رابطه عاطفی خوبی با این قبیل روحانیون برقرار می کنند که در نظر سنجی های صورت گرفته بیش 95 درصد خانواده ها از حضور روحانیون در مدرسه ابراز رضایت کرده اند».
هفت: اگر برخی از اصلاح طلبان را رها کنی، سند 2030 را بالای سرشان می گذارند؛ آنگاه وقتی سخن از حضور روحانیون در مدارس که می شود، می گویند که آموزش و پرورش، نهاد ایدئولوژیک نیست. نکته این است که مگر می توان دانش آموزان را در خلأ، تعلیم و تربیت داد؟! حتی اگر نهاد آموزش و پرورش ما بی دین محض هم باشد، همین خودش التزام به یک ایدئولوژی و تفکر و باور خاص است! چطور وقتی سند 2030 که حاصل اعتقادات و باورهای پوچ و کفرآلود است در آموزش و پرورش بیاید اشکال ندارد اما طلاب و روحانیون در آموزش و پرورش حضور داشته باشند، نیازهای دانش آموزان را برطرف کنند و آنها را به سوی حق، هدایت و دعوت کنند، اشکال دارد؟!
هشت: اصلاح طلبان توجه کنند که فردی مانند محمد علی نجفی، در دولت های مختلف، مدیریت آموزش و پرورش کشور را در دست داشته اند. حضور طلاب و روحانیون و فعالیت آنها در آموزش و پرورش نه تنها عوارض حضور امثال نجفی را ندارد، بلکه فایده های بسیاری هم دارد!
نه: دولت و وزیر آموزش و پرورش به این توجه کنند که چقدر فرصتشان محدود است و قطعاً برای اصلاح وضعیت آموزش و پرورش با سنگ اندازی هایی از طرف اصلاح طلبان روبرو خواهند شد. بنابراین ریل گذاری بر اساس اسناد بالادستی و مصالح نظام تعلیم و تربیت کشور باید هرچه سریعتر صورت گیرد.