
یادداشت؛
ترامپ و توهم ادعای تسلیم ایران
ترامپ با ادعای تسلیم ایران، بار دیگر درک نادرست خود از واقعیتهای منطقه را نشان داد، در حالی که ایران با تکیه بر توان دفاعی و بازدارندگی، تحت هیچ فشاری تسلیم نخواهد شد.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ در تحلیل وضعیت کنونی سیاستهای ایالات متحده و بهویژه اظهارات دونالد ترامپ، باید توجه داشت که محور بحثها به جای توافق هستهای، به موضوع برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران معطوف شده است.
ترامپ که بهعنوان رئیسجمهور آمریکا در دورهای و در حوزه سیاست خارجی فعالیت داشت، اکنون بهطور مکرر بر روی ظرفیتهای موشکی ایران تأکید میکندکه این تغییر رویکرد تداعیگر اولویتهای متفاوت آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران است و به نوعی افشای شکستهای سیاسی او در حوزه هستهای را پوشش میدهد.
جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک کشور با دکترین دفاعی مشخص، برنامه موشکی را بهعنوان جزئی اساسی از ساختار قدرت خود تلقی میکند.
این برنامه موشکی بهعنوان معیاری برای قدرت بازدارندگی و دفاع از حاکمیت ملی کشور محسوب شده از این رو، اظهارات ترامپ درباره تسلیم ایران و بالا بردن پرچم سفید، نهتنها توهمی غیرواقعی بلکه اساساً دلاوری و اراده ملت ایران را به چالش میکشد.
سخنان ترامپ مبنی بر اینکه ایران باید تسلیم شود! نهتنها بهعنوان یک درخواست سیاسی تلقی نمیشود، بلکه نشانهای از یک دیدگاه قلدرمآبانه و متوهمانه است.
چنین رویکردی در سیاست خارجی، معمولاً منجر به واکنشهای جدی و منفی از سوی کشورهای هدف میشود. ملاک اصلی در چنین شرایطی، درک قدرت و اقتدار ملی کشورهای دیگر است و ایران در این زمینه هیچگونه تسلیمی را نمیپذیرد.
مشکل ترامپ و ایالات متحده با ایران تنها به توافق هستهای و چالشهای مربوط به حقوق بشر محدود نیست بلکه، عمده این مسئله به نگرانیهای آنها از قدرت رو به رشد جمهوری اسلامی و چالشهایی است که این کشور برای نظام هژمونی جهانی ایجاد کرده است.
ترامپ و حلقه نزدیکان او برای حفظ منافع و نفوذ خود در سیستم بینالمللی، در تلاشند تا این چالش را برطرف کنند.
بهدنبال سیاستهای تهاجمی و تحریمهای اقتصادی ظالمانه و فشار حداکثری، ترامپ سعی دارد تا ایران را به یک موضع ناتوانی برساند.
با این حال، ایران نشان داده است که نهتنها تسلیم نخواهد شد، بلکه هر نوع فشار خارجی را بهعنوان فرصتی برای تقویت خود تلقی میکند و این نکتهای است که باید در تحلیل رفتارها و سیاستهای آینده جمهوری اسلامی در نظر گرفت.
در واقع، در حالی که ترامپ به برنامه هستهای و نقایص حقوق بشری ایران اشاره میکند، باید توجه داشت که در پس این ادعاها، نگرانیهای عمیقتری نهفته است: نگرانی از تأثیرگذاری ایران در خاورمیانه و احتمال تغییر توازن قوا به نفع کشورهای مستقل و قدرتهای جدید منطقهای.
به همین دلیل، باید گفت که جمهوری اسلامی ایران نهتنها در حوزه هستهای، بلکه در حوزه موشکی و پهپادی نیز نه جنگطلب است و نه تسلیمپذیر.
رفتارهای ترامپ مبین و معرفعدم درک صحیح از اقتدار ایران و همچنین تحلیل نادرست او از زمینههای سیاسی و اجتماعی در خاورمیانه است.
تحلیلگران سیاسی بهوضوح میتوانند ببینند که هر نوع فشار بر ایران تنها به مقاومت بیشتر این کشور منجر خواهد شد و در واقع، هر گونه تلاش برای تضعیف جمهوری اسلامی، به تقویت عزم و اراده مردم ایران برای برداشتن گامهای بیشتر در مسیر تقویت قدرت ملی و بومیسازی تکنولوژی خواهد انجامید.
توجه به رویههای متفاوت میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران برای فهم واقعیتهای جاری ضروری است؛ ایالات متحده با توهم قدرت و تسلط به بیان نظرات خود ادامه میدهد، در حالی که ایران با قدرت و استقامت به پیش میرود.
از این رو، یکی از پیامدهای اصلی این رویکرد غیرواقعی، بیاعتمادی بیشتر به گفتگوهای دیپلماتیک و احتمال افزایش تنشها و درگیریها در آینده خواهد بود.
بر همین اساس در برابر فشارهای خارجی، تحریمهای ظالمانه و تهدیدات بالقوه و موجود جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از تمامیت خود و حفظ جایگاه پیشرونده کشور در منطقه و جهان باید معقولانه و خردمندانه به توسعه ظرفیتهای خود در تمامی ابعاد، اعم از نظامی، اقتصادی و اجتماعی ادامه دهد.
مجتبی جنگلینیا؛ فعال رسانهای
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!