چالشهای پزشکی در ایران؛
فراریدادن پزشکان با درآمدهای ریالی و هزینههای دلاری
رشته پزشکی در کشور ما روز به روز وضعیت بدتری پیدا میکند تا جایی که پیشبینی میشود با توجه به افزایش شمار مهاجرت پزشکان در آیندهای نهچندان دور شاهد واردات پزشکان باشیم.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی مرصاد، صرف نظر از درصد اندکی از شمار پزشکان، سفیدپوشان جامعه ما با چالشهای جدی از نظر همخوانی درآمدها و هزینههایشان مواجه هستند تا جایی که وضعیت پرداختی بهویژه در بیمارستانهای دولتی و محدودیتهای ایجاد شده آنها را به سمت مهاجرت سوق داده است.
افزایش مهاجرت پزشکان استان کرمانشاه حتی به کشورهای همسایه مدتها است که زنگ خطر نیاز به واردات پزشکان متخصص را در آینده نهچندان دور بهصدا درآورده است برهمین اساس با شماری از پزشکان متخصص شامل دکتر اعظم کیانی؛ متخصص پیوند عروق در کرمانشاه، دکتر
عبدالحمید ذکایی؛ متخصص بیهوشی قلب و دکتر عبدالله سعادتفر؛ متخصص اورولوژی میزگردی را تشکیل دادهایم که این گفتگو در ادامه میآید؛
مرصادنیوز: پزشکان با چه چالشهایی مواجه هستند که سبب مهاجرت آنها میشود؟
کیانی: دولتها در جذب پزشکان جوان عملکرد مطلوبی نداشتهاند حتی در زمان فارغالتحصیلی بنده اجازه کار به پزشکان جوان داده نمیشد در واقع پزشکان قدیمیتر در حال کار در مطبهای خود بودند اما پزشکان جوانتر وارد طرح قاصدک شدند که در این طرح به طور پلکانی از پزشکان مالیات کم میشد یعنی اگر پزشکی ۱۰۰میلیون تومان در ماه درآمد داشت با اعمال این طرح چیزی حدود ۱۰ تا ۱۵میلیون تومان برای وی باقی میماند در صورتی که پیش از این طرح درصد کمی مالیات از پزشکان کسر میشد.
بنده در گذشته با رتبه عالی دستیاری قلب را برای تخصص خود انتخاب کردم اما در حال حاضر دانشجویان کمتری تمایل به این رشته دارند حتی تمایل برای تخصص جراحی نیز کم شده است و اکثر پزشکان به سمت تخصصهای زیبایی میروند که از دلایل این اتفاق افزایش ظرفیت پزشکی و متقاضیان کمتر برای برخی از تخصصهای پزشکی بوده است.
بنده درحال حاضر دانشجویانی در مقطع تخصصی دارم که هیچ علاقهای به درس ندارند حتی اصلاً تفاوت نوار قلبها را نمیدانند و علاقهای هم ندارند بفهمند پس چگونه میتوان کار یک شهر، بخش یا شهرستان را به این افراد سپرد لذا در آینده حتماً به این نیاز پیدا خواهیم کرد که یا از خارج جراح بیاوریم یا برای جراحی به خارج از کشور مراجعه کنیم!
جراحی نیز از رشتههایی است که طالب زیادی ندارد زیرا نسل جوان دوست دارد با کارهای راحتتر و میانبر زدن زودتر به پول برسد، بنده پس از فارغالتحصیلی در مقطع پزشکی عمومی به دنبال گرفتن تخصص رفتم ولی نسل جوان هم اکنون تمایلی ندارد که سالهای طولانی را صرف گرفتن تخصص کند که شاید در میانسالی بتواند مطب بزند.
از سوی دیگر متاسفانه مشکلات فرهنگی در جامعه بیداد میکند چه اینکه برخی از بیماران با وجود نیاز به انجام اعمال جراحی اورژانسی، عملهای زیبایی همچون عمل بینی و انجام بوتاکس را برای خود مهمتر میداند و حاضر است برای ظاهر خود هزینه کند ولی مثلاً داروهای گران قیمت برای درمان بیماری خود نخرد!
به نظر بنده باید در سطح کلان جامعه به این موضوع پرداخته شود که چرا نیاز کنونی جامعه ما زیبایی است چرا افراد به سلامت و قلب خود کمتر اهمیت میدهند البته این مسئله بیشتر به بازار و تجاریسازی مطبهای زیبایی ربط دارد هرچند که پزشکی زیبایی جذابیتهای مالی نیز برای پزشکان دارد اما تعرفه متخصصان رشتههای غیر زیبایی و دولتی در کشور ما واقعاً واقعی نیست اما تعرفه پزشکان بخش خصوصی و زیبایی به استاندارد بینالمللی نزدیکتر است در واقع متاسفانه در بخش دولتی نه تنها تعرفه درست نیست بلکه پرداختها نیز به موقع انجام نمیشود.
روسای دانشگاههای علوم پزشکی از بسیاری از این مشکلات باخبر هستند و حتی این بحثها در سطح کلانتر و وزارت کشور نیز در جریان است اما متاسفانه گویا ارادهای قوی برای نگه داشتن پزشک در بخش دولتی وجود ندارد چه اینکه بنده پس از فارغالتحصیلی با بهترین رتبه به کرمانشاه بازگشتم اما با استقبال درخوری مواجه نشدم درحالی که بسیاری از دانشگاههای کشور از من برای عضویت در هیئت علمی دانشگاه دعوت کردند اما هدف بنده خدمت به شهر و دیار خودم بود با این حال دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه حاضر نشد مرا به عنوان هیئت علمی جذب کند.
شرط عضویت در هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه این است که پزشکان تمام وقت برای آنها کار کنند در نتیجه پزشکان در ساعات بعد از ظهر و وقت آزاد من بدون اذن مسئولان دانشگاه حق فعالیت خصوصی نخواهند داشت.
با وجود همه موانع، بنده پای کار آموزش و تدریس در کنار طبابت ایستادهام زیرا علاقه و هدف من همین است ولی همانگونه که گفتم بدنه دولت اراده مستحکمی برای حفظ پزشکان در بخش دولتی ندارد، فعلا به دلیل وجود پزشکان در جامعه از طرح جایگزینی پزشکان استفاده میکند اما در بعضی موارد ممکن است از دانشجویان تخصص به جای پزشکان استفاده کنند حتی اگر کار درمانی را به درستی انجام ندهد بنابراین برای دولت پر کردن وقت کار درمانی دولتی با هر پزشکی مهمتر از استفاده از پزشکان متخصص و کار بلد است.
ما در بخش قلب و عروق پزشکانی داریم که با بیش از ۱۲ سال سابقه کاری مهاجرت میکنند که موضوع مهاجرت به کشورهای اروپایی و آمریکایی یک طرف قضیه است زیرا متاسفانه شاهد مهاجرت پزشکان به کشورهای همسایه و حوزه خلیج فارس هستیم حتی بعضی از کشورهای حوزه خلیج فارس به قدری پزشک ایرانی دارند که در خواست پزشکان جدید از ایران برای مهاجرت را با سختی قبول میکنند.
سعادتفر: هر کسی به دلیلی راه مهاجرت را در پیش گرفته است اما پزشکان دلایلی افزون بر دلایل دیگران برای مهاجرت دارند اولاً مقایسه خودشان با گذشتهشان ثانیاً محدودیتهایشان در شرایط فعلی که مبحث مقایسه با گذشته نقل قول است که بر اساس آن تنها قشری که درآمدشان نسبت به گذشته کمتر شده پزشکان است زیرا حقوق یک کارمند سالانه افزایش داشته حتی کاسبان و کارگرهای ساختمان نیز به نسبت نرخ تورم کم و بیش درآمدشان افزایش یافته اما تعرفه پزشکی یا همان ویزیت در ۱۰ سال اخیر در مقایسه با قدرت خرید پزشکان کاهش یافته است.
قبل از شروع تحریمها طرحی اجرا شد که دولت به موجب آن اکثر نیازهای مالی پزشکان اعم از حقوق و مزایا بدون اعمال مالیات پلکانی را با مبلغی مناسب در ماه برآورده میکرد و از سوی دیگر خدماتی تقریباً رایگان را به بیماران ارائه میداد، متاسفانه عمر این طرح بسیار کوتاه بود و با تشدید تحریمها و تضعیف شرایط اقتصادی و محدودیت بودجه اجرای این طرح نیز عملاً مسکوت ماند، در اولین گام ماه به ماه کارانه پزشکان به تعویق افتاد پس از آن پرداخت حق و حقوق شرکتها متوقف شد متعاقباً واردات محدود، جنسهای ارزان و بیکیفیت وارد کشور شد که پس از آن نظام پرداختها پلکانی شد.
در این برهه درآمد پزشکان از ۲۰هزار دلار به ۳هزار دلار در ماه رسیده و بسیاری از مسافرتهای آنها برای کارهای تحقیقاتی نیز محدود شده است البته پزشکان ما زیادهخواه نیستند بلکه به نسبت سختی کارشان درآمد کافی ندارند.
دولت برای جلوگیری از مشکل مهاجرت پزشکان به جای حل کردن مسئله به فکر گرفتن تعهدهای بلند مدت برای کار از پزشکان افتاد علاوه بر آن حقوق و مزایای پزشکان را به صورت پلکانی به آنها میداد به این صورت که به هر میزان که پزشک کار کند درصدی از آن به وی پرداخت میشد به این صورت که هرچه پزشک بیشتر کار کند درصد کمتری از مبلغ کار به وی داده میشود مثلاً ممکن است پزشکی معادل ۱۰۰میلیون کار کند اما دولت طبق قانون جدید فقط ۳۰میلیون تومان به وی میدهد با این حساب بالاترین مالیات را در جامعه پزشکان میدهند.
در مجموع در بحث پرداخت حقوق و کارانه و اعمال مالیات، پزشکان ما با مسائل اساسی مواجه هستند این در حالی است که حتی صنف شیرینیپزان از نظر پرداخت مالیات وضعیت بهتری از پزشکان دارند و حتی یک بنگاهدار اگر یک آپارتمان در سال معامله کند سودی معادل کار یک پزشک در سال را خواهد داشت با اینکه درآمد بخش خصوصی از بخش دولتی بهتر است اما مالیات کمتری نسبت به بخش خصوصی میدهند.
در بحث شکایت از پزشکان نیز ما میبینیم که با کمترین مشکل و به بهانههای مختلف بیماران از پزشکان خود شکایت میکنند و وکلا هم اتفاقاً برای گرفتن چنین پروندههایی بسیار مشتاق هستند.
از سوی دیگر چرا کسی با این تعداد موسسه مهاجرتی در کشور کاری ندارد؟ چه اینکه پزشکان در روز تعداد بالایی پیامک دریافت میکنند که حاوی تبلیغات جذاب در مورد شرایط کار پزشکان در خارج از کشور است باید بررسی شود که این آگهیها از جانب چه کسانی منتشر میشوند شماره پزشکان را چگونه در اختیار دارند چه کسی از آنها حمایت میکند که تا این میزان آزادانه در کشور فعالیت میکنند آیا وجود این تبلیغات در مورد شرایط کاری و مالی بهتر در کشورهای اروپایی و آمریکایی پزشکان جوان ما را برای مهاجرت وسوسه نمیکند؟
به جای ایجاد شرایط بهتر برای پزشکان برای کار در داخل کشور ظرفیت پذیرش پزشکان در دانشگاهها را بالا میبرند تا جایی که در حال حاضر دانشگاههای متنوع با اسامی گوناگون اقدام به پذیرش دانشجوی پزشکی میکنند از سوی دیگر مشکلات موجود باعث شده که در برخی از شهرستانها تعدادی از پزشکان برای درمان بیماران زیرمیزی بگیرند.
کشور ما در زمره بعضی از کشورها همچون ایتالیا، آلمان و سوئد از نظر جذابیتهای زیرساختی برای جذب مهاجر قرار ندارد در واقع هیچ جذابیتی برای جذب متخصصان مهاجر از کشورهای دیگر نداریم زیرا وقتی حق و حقوق پزشکان خود را به موقع پرداخت نمیکنیم چگونه توقع داریم که مثلاً یک پزشک نروژی برای کار به کشور ما بیاید شاید در نهایت برخی از پزشکانی که در کشورهایی همچون افغانستان، پاکستان و ترکمنستان نتوانستند کار کنند از روی ناچاری و مقایسه بد و بدتر شرایط، به ایران بیایند و در نهایت باز به این سوال میرسیم که چه کسی از موسسات تبلیغاتی و مهاجرتی حمایت میکند؟
ذکایی: بنده بیش از ۱۵۰ دانشجوی تخصص در رشته بیهوشی در این شهر تحویل جامعه دادهام که بسیار ناراحت میشوم از اینکه بعضی از آنها به خارج از کشور مهاجرت کردهاند.
از میان این نخبگان، پزشکی را میشناسم که فوق تخصص گوش و حلق و بینی با بهترین رتبه دانشگاهی بوده و اکنون در کانادا به عنوان پزشک خانواده کار میکند درحالی که وجود برخی از این اطبا در کشور ضروری است و به آنها نیاز مبرم داریم اما متاسفانه شرایط به گونهای شده که آنها مهاجرت را به ماندن ترجیح میدهند.
حتی با مهاجرت برخی از پزشکان فوق تخصص یک استان دچار بحران شده، زیرا نبود یک پزشک در یک استان بیماران را سردرگم و مجبور به رفتن به استانهای دیگر میکند، یکی از دلایل این مهاجرتها تبعیض بین رشتهای است مثلاً میبینیم که پزشکی که تخصص جراحی پلاستیک و زیبایی دارد علی رغم بهتر بودن تعرفه بخش خصوصی نسبت به دولتی حتی بخش خصوصی را نیز دور میزند، یعنی با وجود بهتر بودن تعرفه بخش خصوصی نسبت به دولتی اگر پزشکی نتواند خواستههای خود را برآورده سازد به طرق دیگری از همان بخش خصوصی درآمدزایی میکند.
متاسفانه تعدادی از بهترین متخصصان ما در برخی از بیمارستانهای پایتخت برای اینکه ردی از هزینهای که از بیماران گرفتند بر جای نماند برای درمان بیماریهای صعبالعلاجشان از آنها ارز میگیرند، برخی از این پزشکان حتی به اسم شخص دیگر یا منشی شان این کار را انجام میدهند زیرا معتقد هستند پولی که بابت درمان برخی از بیماران میگیرند در حد کاری که انجام میدهند نیست اما برخی از پزشکان متعهد ما هنوز با دیدن این همه تبعیض با همین هزینهها به کار خود ادامه میدهند.
مسئله دیگر پرداختهای دیرهنگام است تا جایی که واریز کارانه پزشکان حتی تا ۱۰ ماه هم به تعویق افتاده است، از این رو شاهد هستیم که پزشکان در موارد بسیاری با مشکل مواجه میشوند ولی آن را بیان نمیکنند همچنین باید گفت واریز حقوق پزشکان به ریال است اما هزینههایی که بر آنها تحمیل میشود به دلار است! در نتیجه ما شاهد این هستیم که متاسفانه تعدادی از پزشکان زیرمیزی میگیرند.
من بسیاری از مواقع شاهد این بودم که دانشجویان پزشکی در حال خواندن زبان آلمانی بودهاند چرا که بیم از وضعیت آینده دارند البته برای پزشکان و دانشجویانی که قصد مهاجرت دارند یک دلیل میتواند این باشد که در کشورهای پیشرفته وضعیت مالی روشن و آینده قابل پیشبینی است حتی مالیاتها هم مشخص است اما در کشور ما متاسفانه به یکباره شاهد افزایش مالیات بر درآمد پزشکان هستیم حتی بسیاری از پرستاران ما نیز امروزه راه مهاجرت را در پیش گرفتهاند.
قضیه مهاجرت را نباید فقط از بعد مهاجرت یک نیروی متخصص دید بلکه باید بعد فرهنگی آن را نیز مورد بررسی قرار داد در واقع پزشک یا پرستار خانم که در اینجا وابستگیهای عاطفی خانوادگی و فرهنگی دارد با ورود به کشوری دیگر شاید از نظر درآمدی پیشرفت کند اما با چالشهای فرهنگی آن جامعه مواجه میشود بنابراین باید مشکلات مالی پزشکان و کادر درمان را حل کنیم تا هزینههایی که در این کشور برای آنها صرف شده است در همین کشور جواب دهد زیرا با مهاجرت هر فرد متخصص در واقع سرمایهای عظیم از کشور خارج میشود اگر فکر ما این باشد که با تربیت نیروی بیکیفیت و به تعداد زیاد جایگزینی برای مشکلات فعلی پزشکان یافتهایم سخت در اشتباه هستیم.