حالت تاریک
Logo
جمعه, 25 آبان 1403
نگاهی به فیلم «ظاهر» ؛

دو دهه تاخیر برای تولید یک فیلم کانونی

دو دهه تاخیر برای تولید یک فیلم کانونی

با عبور از سال‌های طلایی فعالیت کانون، همچنان اطلاق واژه فیلم‌های کانونی به آثاری با حال‌وهوای فیلم‌های آن سالها در میان مخاطبان و علاقه‌مندان جدی سینما رواج دارد.‌

به گزارش شبکه اطلاع‌رسانی «مرصاد» و به نقل از خبرگزاری تسنیم؛ شاید اواخر دهه چهل شمسی که فعالیت جدی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در حوزه سینما و ساخت فیلم‌های کوتاه و بلند آغاز شد، کسی انتظاارش را نداشت که این ارگان سهم مهمی در ساخت فیلم‌های برجسته تاریخ سینمای ایران داشته باشد. عباس کیارستمی به استخدام مرکز سینمای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درآمد و با فیلمهای نان و کوچه و زنگ تفریح آمادگی ساخت فیلم درخشان مسافر را به دست آورد.

نورالدین زرین‌کلک پدر فیلم‌های انیمیشن ایران از بنیان‌گذاران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود و بهرام بیضایی در کانون سفر، رگبار، غریبه و مه و کلاغ را ساخت. امیر نادری با فیلم سازدهنی یکی دیگر از آثار مهم سینمای ایران و کانون را ساخت. فرشید مثقالی نیز در کانون با فیلم‌های انیمیشن و… افتخارات زیادی را کسب کرد. با عبور از سال‌های طلایی فعالیت کانون، همچنان اطلاق واژه فیلم‌های کانونی به آثاری با حال‌وهوای فیلم‌های آن سال‌ها در میان مخاطبان و علاقه‌مندان جدی سینما رواج دارد.

ظاهر به کارگردانی حسین عامری در گروه همین فیلم‌ها قرار می‌گیرد. فیلمی که در تلاش است ضمن حفظ الگوهای مرسوم سینمای مورد اشاره، با الصاق داستان شهامت و مردانگی جوانی هجده‌ساله در زمان سربازی، در ساختار و فرم، اثری مشابه آثار ارزشمند کانون بسازد. فیلمی با داستان ساده و به دور از تکلف که تلاش میکند روایتی عاشقانه را در دل جنگ بازگو کند اما غافل از اینکه این شیوه فرمی و ساختاری برای آنکه در این روزگار مورد توجه مخاطب قرار گیرد نیاز به مضمونی تاثیرگذار دارد.

در واقع نمی‌توان منکر این نکته بود که فیلمی با این شیوه ساختاری و محتوایی، دو دهه دیرتر ساخته شده و برای تولید فیلم‌هایی درخشان با مضمونی مشابه با این الگو، نیاز به دقت نظر بیشتر و پرداختی دقیق‌تر دارد. ظاهر، بخش قابل‌توجهی از نیاز مخاطب برای رویارویی با فیلم را به دست طبیعت می‌سپارد و با کمک توان بالای محیط و اتمسفر ایجاد شده در آن، با پرهیز از نمایش سکانسهای خشونت‌بار جنگی، در تلاش است اثری نه درباره جنگ بلکه درباره حواشی مخرب جنگ را به نمایش بگذارد. دلدادگی ظاهر و زیور، در روستا بر سر زبانها افتاده و ازدواج آن‌ها به دلیل مخالفت پدر زیور با مشکل مواجه شد. در واقع نویسنده با ایجاد این گره در فیلمنامه سعی در علاقه‌مند کردن بیشتر مخاطب برای پیگیری داستان و فیلم دارد. غافل از آنکه قابل پیش بینی بودن داستان و فقدان جذابیت و پتانسیل کافی طرح برای مخاطب، این امکان را برای تماشاگر به وجود نیاورده و عملا راهی به جایی نمیبرد.

علاوه بر این، عدم همسانی و یکنواختی بازیگران چه از منظر گویش، لهجه و چهره و چه از منظر جنس بازی‌ها به یکی دیگر از عوامل گسست ارتباط تماشاگر با فیلم تبدیل شده است. هرچند که داستان ارتباط ظاهر با اکبر و زیبا و تلاش ظاهر برای حفظ محل زندگی این دو از بلایای طبیعی، رویکردی اخلاقی و در عین حال استعاری پیدا کرده و توانسته حس همدلی و ترحم مخاطب را به درستی برانگیزد و به دور از زیاده گویی، همدلی تماشاگر را با خود داشته باشد.

انتهای خبر/

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از