حالت تاریک
شنبه, 29 شهریور 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه اطلاع رسانی مرصاد هستید؟
خیانت‌های پهلوی؛ از سرکوب ملت تا غارت منابع
بازخوانی میراث تلخ رژیم پهلوی؛

خیانت‌های پهلوی؛ از سرکوب ملت تا غارت منابع

رژیم منحوس پهلوی در طول دوران سلطنت خود با سرکوب گسترده مردم، استبداد سیاسی، وابستگی به بیگانگان و حتی واگذاری بخش‌هایی از خاک ایران، کارنامه‌ای سیاه و فراموش‌نشدنی از خیانت و جنایت بر جای گذاشت.

به گزارش خبرنگار گروه سیاسی شبکه اطلاع‌رسانی «مرصاد»؛ تاریخ معاصر ایران مملو از تصمیمات و رخدادهایی است که آثار آن‌ها تا امروز باقی مانده است. خاندان پهلوی در مقاطع مختلف با اقداماتی چون تسلیم کشور در برابر بیگانگان، واگذاری بخش‌هایی از خاک و تحمیل سیاست‌های فرهنگی بیگانه‌محور، زمینه نفوذ قدرت‌های خارجی و تضعیف استقلال ملی را فراهم آوردند.

پیامد این سیاست‌ها محدود به همان زمان نشد، بلکه هنوز نیز بر زندگی مردم سایه افکنده است؛ از حقابه هیرمند در شرق تا کریدور زنگزور در شمال‌غرب، از بخشش بحرین در خلیج فارس تا هویت‌زدایی و نابودی کشاورزی، همه نشان‌دهنده میراث شوم پهلوی است؛ میراثی که ملت ایران هنوز با پیامدهای تلخ آن دست‌ و پنجه نرم می‌کند و بازخوانی آن می‌تواند برای نسل امروز عبرت‌آموز باشد.

پهلوی؛ رژیمی برآمده از بیگانگان و سرسپرده‌های قدرت خارجی

نصرالله شفیعی در گفتگو با خبرنگار گروه سیاسی شبکه اطلاع‌رسانی «مرصاد»؛ اظهار داشت: رژیم پهلوی یکی از رژیم‌های سلطنتی وابسته در تاریخ ایران بود که اساساً با حمایت مستقیم بیگانگان بر سر کار آمد.

وی افزود: رضاخان با قدرت انگلیس بر ایران مسلط شد و همان‌گونه که با اراده آن‌ها به قدرت رسید، در شهریور ۱۳۲۰ نیز با دستور همان بیگانگان کشور را ترک کرد و حتی اجازه ماندن در ایران را نیافت. این امر نشان می‌دهد که پایه‌های رژیم پهلوی از ابتدا بر وابستگی کامل به سیاست‌های استعماری قدرت‌های خارجی بنا شده بود.

این تحلیل‌گر مسائل سیاسی گفت: محمدرضا شاه نیز در دوره پهلوی دوم عملاً در چنبره سیاست‌های آمریکا گرفتار شد. حضور ده‌ها هزار مستشار آمریکایی در ایران باعث شده بود که حاکمیت کشور در عرصه‌های نظامی، اجتماعی و فرهنگی استقلالی از خود نداشته باشد. شاه و اطرافیانش صرفاً مجریان دستورات واشنگتن و لندن بودند و این وابستگی در سراسر ارکان حکومت دیده می‌شد.

وی ادامه داد: رضاخان با سیاست کشف حجاب به شدت با ارزش‌های دینی مردم مقابله کرد و محمدرضا شاه نیز با سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و کشتار مردم در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ نشان داد که کوچک‌ترین صدای مخالفی را تحمل نمی‌کند. سازمان ساواک نیز به‌عنوان بازوی امنیتی و سرکوبگر، مبارزان و انقلابیون را با بدترین شکنجه‌ها مواجه می‌کرد.

وی افزود: در دوران پهلوی، آزادی بیان و فعالیت سیاسی وجود نداشت. تنها حزبی که اجازه فعالیت داشت، حزب رستاخیز بود و شاه رسماً اعلام کرده بود هر کس نمی‌خواهد عضو شود باید کشور را ترک کند. انتخابات مجلس نیز کاملاً فرمایشی بود و نمایندگان با نظر دربار و حتی سفارت آمریکا انتخاب می‌شدند. در چنین فضایی، مردم هیچ نقشی در سرنوشت خود نداشتند و دیکتاتوری و اختناق بر جامعه حاکم بود.

فقر عمومی، فساد گسترده و تبعیض اقتصادی

شفیعی خاطرنشان کرد: در کنار سرکوب سیاسی، فساد و تبعیض اقتصادی سراسر کشور را فرا گرفته بود. بخش کوچکی از طبقات بالای شهری در رفاه زندگی می‌کردند، در حالی که اکثریت مردم ایران به‌ویژه روستاییان در فقر مطلق به‌سر می‌بردند. حدود ۷۰ درصد مردم در روستاها زندگی می‌کردند، اما از ابتدایی‌ترین امکانات محروم بودند.

این تحلیل‌گر مسائل سیاسی بیان کرد: فساد در میان مقامات و وابستگان دربار به حدی بود که اختلاس‌ها و ثروت‌اندوزی‌های کلان امری عادی به شمار می‌رفت. بسیاری از مسئولان کاخ‌ها و املاک بزرگ در خارج از کشور خریداری می‌کردند و عملاً نظام اداری به موریانه‌ای فاسد تبدیل شده بود.

وی گفت: رژیم پهلوی ادعای آزادی زنان را مطرح می‌کرد، اما در واقعیت با حجاب اسلامی مقابله می‌کرد و حتی ورود دختران محجبه به مدارس و دانشگاه‌ها را ممنوع کرده بود. این سیاست‌ها نشان می‌داد که حکومت نه در پی آزادی واقعی، بلکه به دنبال غربی‌سازی جامعه و قطع ریشه‌های اسلامی و فرهنگی ملت ایران بود.

شفغی عنوان کرد: عشایر قهرمان نیز از جنایت‌های این رژیم در امان نماندند و با سرکوب‌های شدید مواجه شدند. این سیاست‌ها هیچ‌گاه از حافظه ملت پاک نخواهد شد و همواره به‌عنوان بخشی از جنایات پهلوی باقی می‌ماند.

وی ادامه داد: یکی دیگر از خیانت‌های بزرگ پهلوی، نابودی کشاورزی ایران بود. در حالی‌که کشور از زمین و منابع کافی برخوردار بود، سیاست‌های نادرست پهلوی باعث شد ساختار کشاورزی از بین برود و ایران به واردات مواد غذایی وابسته شود.

شفیعی گفت: در کنار این مسئله، تورم‌های افسارگسیخته قدرت خرید مردم را کاهش داد و اقتصاد کشور به شدت به آمریکا وابسته شد. ایران عملاً به پایگاه بزرگ نظامی و جاسوسی قدرت‌های خارجی در منطقه تبدیل شده بود و حتی سربازان ایرانی به دستور مستقیم آمریکا برای منافع آن‌ها در کشورهای دیگر می‌جنگیدند.

برخی از جنایات پهلوی و میراث شوم آن برای ایران

جهانبخش زنگنه‌تبار در گفتگو با خبرنگار گروه سیاسی شبکه اطلاع‌رسانی «مرصاد»؛ اظهار داشت: یکی از نقاط تاریک تاریخ معاصر ایران مربوط به سال ۱۳۲۰ و تسلیم کشور در برابر متفقین است. رضاخان پس از آن‌که دستور مرخص کردن سربازان از پادگان‌ها را صادر کرد، عملاً راه ورود بی‌دردسر نیروهای خارجی را به ایران هموار کرد. این اقدام به اشغال کشور منجر شد و زمینه نفوذ گسترده انگلیس و قدرت‌های بیگانه در مقدرات ایران را فراهم آورد.

وی افزود: این خیانت تاریخی تنها به تحقیر ارتش و ملت محدود نشد، بلکه پایه‌گذار موج تازه‌ای از معاهدات تحمیلی و واگذاری‌های بعدی شد؛ مسیری که استقلال کشور را خدشه‌دار کرد و آثارش هنوز باقی است.

بحران حقابه هیرمند و تشنگی شرق ایران

معاون تبیین و گفتمان‌سازی سازمان بسیج اساتید استان کرمانشاه گفت: یکی از نمونه‌های عینی پیامدهای سیاست‌های دوران پهلوی، ماجرای حقابه هیرمند است. واگذاری بخشی از خاک ایران در مرزهای شرقی باعث شد سهم ایران از آب رودخانه کاهش یابد و زندگی در سیستان و بلوچستان با بحران جدی مواجه شود.

زنگنه‌تبار خاطرنشان کرد: خشک شدن هامون‌ها، نابودی کشاورزی و تشدید مهاجرت‌های اجباری نتیجه همان خیانت‌ها و امتیازدهی‌های تاریخی است که امروز به یک بحران زیست‌محیطی و انسانی در شرق ایران تبدیل شده است.

تهدید ژئوپولتیک در شمال‌غرب؛ کریدور زنگزور

وی گفت: در شمال‌غرب کشور نیز آثار سیاست‌های اشتباه پهلوی همچنان باقی است. واگذاری بخشی از خاک ایران در این منطقه اکنون به مسئله‌ای به نام کریدور زنگزور گره خورده که تهدیدی جدی برای امنیت ملی و موقعیت ژئوپولتیک ایران محسوب می‌شود.

این کارشناس مسائل سیاسی افزود: بررسی‌های رسانه‌ای، از جمله برنامه اخیر «ثریا»، نشان می‌دهد چگونه این میراث تاریخی می‌تواند در شرایط کنونی امنیت ملی را با خطر رو به‌ رو سازد و دست دشمنان را برای فشار بر ایران باز بگذارد.

بخشش بحرین؛ خیانتی فراموش‌نشدنی

وی گفت: یکی از بزرگ‌ترین خیانت‌های پهلوی دوم، بخشش بحرین بود؛ سرزمینی که همواره جزئی جدایی‌ناپذیر از ایران محسوب می‌شد. این تصمیم باعث شد جمعیت گسترده مسلمانان شیعه بحرین از سرزمین مادری جدا شوند و منابع سرشار منطقه در اختیار بیگانگان قرار گیرد.

زنگنه‌تبار تصریح کرد: پیامد این اقدام ننگین، محرومیت ملت ایران از موقعیتی راهبردی در خلیج فارس و گرفتار شدن مردم بحرین در چنگال ظلم و ستم تا امروز است.

هویت‌زدایی فرهنگی و اقتصاد نابودشده

وی گفت: رضاخان با اجرای سیاست‌های به ظاهر فرهنگی و قانون کشف حجاب، تلاش کرد لباس و آداب غربی را به زور بر مردم تحمیل کند و سنت‌های اصیل اسلامی و ایرانی را از بین ببرد. این اقدام تلاشی برای تغییر هویت ملت ایران و بریدن ریشه‌های فرهنگی جامعه بود.

زنگنه‌تبار افزود: محمدرضا شاه نیز با اجرای انقلاب سفید، ساختار کشاورزی کشور را ویران ساخت. اصلاحات ارضی به ظاهر پیشرو، در عمل به نابودی تولید داخلی، مهاجرت گسترده روستاییان و رشد حاشیه‌نشینی در شهرها انجامید و ایران را به کشوری وابسته به واردات مواد غذایی بدل کرد.

معاون تبیین و گفتمان سازی بسیج اساتید استان کرمانشاه گفت: مرور این جنایات نشان می‌دهد سیاست‌های خاندان پهلوی نه‌تنها موجب پیشرفت کشور نشد، بلکه استقلال سیاسی، امنیت ژئوپولتیک، هویت فرهنگی و اقتصاد ملی را با خسارت‌های جبران‌ناپذیر رو به‌ رو کرد.

زنگنه‌تبار بیان کرد: البته ملت بزرگ ایران به رهبری امام خمینی (ره) به آن حکومت دست نشانده، طاغوتی و  بی‌لیاقت، پایان داد و حکومتی  آزاد، مستقل و مبانی بر احکام نورانی اسلام ناب محمدی تشکیل داد که به لطف خدا و رهبری‌های حکیمانه مقام معظم رهبری این راه عزت‌مند را ادامه می‌دهد و مستکبران عالم آرزوی بازگشت و تصمیم‌گیری برای ایران را به گور خواهند برد.

امید رفیعی در گفتگو با خبرنگار گروه سیاسی شبکه اطلاع‌رسانی «مرصاد»؛ اظهار داشت: ریشهٔ تاریخی اختلاف بر سر رود هیرمند به دورهٔ قاجار بازمی‌گردد؛ زمانی که مرزهای ایران و افغانستان تحت فشار انگلیس ترسیم شد. مأموران انگلیسی در سال ۱۸۷۲ میلادی با داوری گلدسمید بخش‌هایی از سیستان را از ایران جدا کردند و به افغانستان دادند. این تصمیم بدون توجه به شرایط بومی و نیاز حیاتی مردم سیستان به آب هیرمند گرفته شد و از همان زمان بذر یک بحران تاریخی کاشته شد.

وی افزود: پس از آن نیز چندین داوری و قرارداد در زمان مظفرالدین شاه و رضا شاه صورت گرفت که باز هم سهم ایران را از آب هیرمند محدود کرد. در نهایت قرارداد ۱۳۵۱ (۱۹۷۳) میان ایران و افغانستان به امضا رسید که طبق آن، سالانه ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب باید به ایران برسد. 

این دانش‌آموخته تاریخ خاطرنشان کرد: اما این قرارداد هم هیچ‌گاه به‌طور کامل اجرا نشد و با تغییرات سیاسی در افغانستان و ساخت سدهای متعدد، ایران همواره در عمل با کمبود آب مواجه بوده است.

رفیعی گفت: بنابراین ریشهٔ بحران کنونی تنها در خشکسالی یا سدسازی‌های جدید خلاصه نمی‌شود، بلکه بخشی از آن ناشی از همان تصمیم‌های تاریخی و واگذاری سرزمین در دورهٔ قاجار و تداوم سیاست‌های رژیم پهلوی است که زمینهٔ محرومیت سیستان از منبع اصلی حیاتش یعنی هیرمند را فراهم آورد.

وی افزود: در واقع، تشنگی امروز مردم شرق ایران بازتاب همان زخم تاریخی است که بیش از یک قرن پیش در مرزها ایجاد شد؛ زخمی که با سوءمدیریت‌های بعدی و بی‌توجهی به حقوق مردم منطقه عمیق‌تر شد و اکنون به یکی از بحران‌های راهبردی کشور تبدیل شده است.

به گزارش شبکه اطلاع‌رسانی «مرصاد»؛ بازخوانی کارنامه پهلوی نشان می‌دهد که تصمیمات و سیاست‌های این خاندان نه‌تنها کمکی به پیشرفت کشور نکرد، بلکه استقلال سیاسی، امنیت ملی، هویت فرهنگی و بنیان‌های اقتصادی ایران را با آسیب‌های جبران‌ناپذیر روبه‌رو ساخت. تسلیم کشور در شهریور ۱۳۲۰، واگذاری بخش‌هایی از خاک در شرق و غرب، بخشش بحرین، بحران حق‌آبه هیرمند و نیز سیاست‌های فرهنگی و اقتصادی ویرانگر، همگی جلوه‌هایی از این میراث شوم هستند.

تجربه تاریخی نشان داده است که هرگاه وابستگی به بیگانگان و بی‌اعتنایی به منافع ملت در سیاست‌گذاری‌ها پررنگ شود، پیامد آن چیزی جز تحقیر، عقب‌ماندگی و محرومیت برای مردم نخواهد بود. آگاهی‌بخشی و بازخوانی این واقعیت‌ها برای نسل‌های جدید می‌تواند ضامن آن باشد که اشتباهات گذشته تکرار نشود و ایران با اتکا به استقلال، هویت اسلامی - ایرانی و توان داخلی، مسیر آینده را با عزت و اقتدار طی کند.

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!