
یادداشت؛
تکرار خیانتهای تاریخی
ملت ایران باید از تاریخ عبرت بگیرد تا از تکرار خیانتها و ضعفهای گذشته جلوگیری کند که تنها با اتحاد و پایداری میتوان از تهدیدات خارجی جلوگیری کرد و استقلال کشور را حفظ کرد.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ در تاریخ معاصر ایران، اشغال کشور توسط متفقین در سال ۱۳۲۰ هجری شمسی (۱۹۴۱ میلادی) یکی از رویدادهای تلخ و پر از تبعات جدی است که نقشی اثرگذار در سرنوشت ملت ایران داشته است.
در این متن، به بررسی آن رویداد از دیدگاه تاریخنگاری و با نگاهی به خیانتهای رژیم پهلوی و ضعف حاکمیت این رژیم در برابر دشمنان خارجی پرداخته میشود.
در اوج جنگ جهانی دوم، ایران به عنوان یک نقطه استراتژیک در مسیر تلاقی نیروهای متخاصم، برای متفقین حائز اهمیت ویژهای بود؛ متفقین بهویژه بریتانیا و شوروی، برای تضمین تدارکات جنگی خود، به اشغال ایران نیاز داشتند.
اما ضعف آشکار رژیم پهلوی در دفاع از کشور و ناتوانی در مقابله با این تهدیدات خارجی به وضوح مشاهده میشود و یکی از مهمترین عوامل این ضعف، نقشی است که رضا شاه در تسلیم کشور به متفقین ایفا کرد.
رضا خان، به عنوان حاکم وقت، پس از اشغال ایران توسط نیروهای متفقین و در شرایطی که ایران در بحران جنگ جهانی دوم قرار داشت، تصمیم به فرار از کشور گرفت و این اقدام از نظر تاریخی نهتنها به عنوان یک ترک کشور در اوج بحران شناخته میشود، بلکه به عنوان یک عمل خیانتآمیز در نظر گرفته میشود که باعث شد ایران به آسانی به اشغال نیروهای بیگانه درآید.
بیتفاوتی و ضعف شخصیت رضا شاه در این مقطع، موجب شد که ایران بدون مقاومت قابل توجهی از جانب نیروهای داخلی، به دست نیروهای اشغالگر بیفتد.
تصمیم رضا خان به همکاری و سازش با متفقین به جای مقاومت در برابر آنها، نقطه عطفی در تاریخ ایران بود که به قیمت از دست رفتن استقلال و امنیت کشور تمام شد، رضا خان نهتنها در برابر تهدیدات خارجی تسلیم شد، بلکه در عین حال به همکاری با متفقین پرداخت.
این خیانت به منافع ملی ایران و قربانی کردن منافع کشور در برابر قدرتهای خارجی، در نهایت به سقوط رژیم پهلوی انجامید، این رفتارهای خیانتآمیز و ناتوانی در انجام وظایف ملی، موجب شد که این رژیم نتواند از ایران در برابر خطرات خارجی دفاع کند.
در همین راستا، تحلیل سقوط رژیم پهلوی پس از فرار رضا شاه نیز باید مورد بررسی قرار گیرد، فرار او نهتنها نشاندهنده ضعف شخصیتی و عدم توانمندی در مواجهه با بحرانها بود، بلکه به نوعی پیامدهای بسیار خطرناکی برای ایران به همراه داشت؛ این اقدام به از دست رفتن قدرت سیاسی در داخل کشور منجر شد و باعث شد که ایران در موقعیت حساس و بحرانی جنگ جهانی دوم، فاقد رهبری مقتدر و با سیاستهای پراکنده باشد.
یکی از جنبههای بسیار مهم و تأملبرانگیز در این مقطع تاریخی، ضعف ساختار سیاسی و نظامی رژیم پهلوی در برابر تهدیدات خارجی بود و به رغم وجود منابع طبیعی غنی و موقعیت جغرافیایی استراتژیک، رژیم پهلوی به دلیل ضعفهای ساختاری و عدم هماهنگی میان بخشهای مختلف کشور نتوانست از امنیت و استقلال ایران در برابر متفقین دفاع کند که این ضعفهای بنیادین به اشغال کشور توسط بیگانگان منتهی شد و استقلال ایران به مخاطره افتاد.
در تحلیلهای تاریخی امروز، شباهتهای زیادی میان رفتار جریان سلطنتطلب و رژیم پهلوی مشاهده میشود؛ در مواقع حساس تاریخی، این جریانها باز هم به جای حمایت از منافع کشور، به جای تکیه بر قدرت ملی ایران، در کنار دشمنان خارجی قرار میگیرند.
این شباهتها نشان میدهد که آموزههای تاریخی هنوز در رفتار برخی گروهها تأثیرگذار است و برخی از آنها همچنان در تلاشند تا تاریخ را تکرار کنند.
در کنار این، باید به نقش جریان شبه روشنفکری در خیانتهای آن زمان اشاره کرد؛ در دوره اشغال ایران، جریانهایی که به شبه روشنفکران معروف هستند، نقش بزرگی در ترویج ناامیدی و ناتوانی داشتند؛ این جریانها با ترویج اندیشههای تسلیمگرایانه، زمینهساز سیاستهای خیانتآمیز رژیم پهلوی شدند و همچنان در برخی موارد امروز، این تفکرات در بین برخی گروههای سیاسی و اجتماعی مشاهده میشود.
بهویژه در شرایط فعلی، رفتار برخی جریانها در تجویز تسلیم در برابر تهدیدات خارجی، شباهتهایی با روزهای اشغال ایران دارد؛ این گروهها به جای ایستادگی و حفظ استقلال کشور، به نوعی سیاستهای تسلیمگرایانه را تجویز میکنند که همانند رفتارهای نادرست رژیم پهلوی در گذشته، ممکن است امنیت ملی کشور را به خطر اندازد.
پیامدهای اشغال ایران توسط متفقین نهتنها بر امنیت و استقلال کشور تأثیر منفی گذاشت، بلکه باعث شد که ایران در بسیاری از زمینهها از جمله اقتصادی، نظامی و سیاسی، تحت سلطه بیگانگان قرار گیرد.
خیانتهای رژیم پهلوی در این مقطع تاریخی، زمینهساز مشکلات بسیاری برای ملت ایران شد که پیامدهای آن همچنان در تاریخ معاصر کشور اثرگذار است.
یکی از مهمترین نکات در تحلیل تاریخ ایران، لزوم هوشیاری ملت در برابر جریانهایی است که تجویز تسلیم را مطرح میکنند؛ نباید فراموش کنیم که تاریخ ایران سرشار از آموزههای عبرتآموز است و تکرار اشتباهات گذشته میتواند عواقب جبرانناپذیری برای کشور به همراه داشته باشد.
همچنین، باید به همکاریهای پشت پرده برخی از خائنان، بهویژه سلطنتطلبها با قدرتهای خارجی در گذشته و حال اشاره کرد؛ در دوره اشغال ایران توسط متفقین، این گروهها با همکاری مستقیم یا غیرمستقیم با نیروهای بیگانه، منافع ملی کشور را به خطر انداختند و متأسفانه امروز نیز این ارتباطات همچنان در پشت پرده جریانهایی مشاهده میشود که در پی منافع شخصی خود هستند.
در نهایت، ملت ایران باید از تاریخ عبرت بگیرد تا از تکرار خیانتها و ضعفهای گذشته جلوگیری کند که تنها با اتحاد و پایداری میتوان از تهدیدات خارجی جلوگیری کرد و استقلال کشور را حفظ کرد.
یادداشت به قلم روحالله بهرامی؛ ...
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!