
یادداشت؛
«پدل» از مکزیک تا زاگرس
در دیار دلفریب کرمانشاه، جایی میان زاگرس و زلال رودها، ورزش پدل راه خود را یافته است؛ این استان، با پیشینهای پرشکوه در ورزشهای بومی، اکنون میزبان روح مدرنی از جنب و جوش جمعی است.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ در دنیای پرهیاهوی امروز که بیشتر نگاهها معطوف به ورزشهای پرزرق و برق و نامآشناست، گاهی نغمهای نو، توجه جانهای مشتاق را جلب میکند؛ نوایی که از جغرافیایی دور اما روحی آشنا میآید؛ پدل، ورزشی نوپا اما پرکشش، با ترکیبی دلنشین از تحرک، هیجان و صمیمیت، راه خود را از خیابانهای مکزیک آغاز کرده و اکنون تا دامنههای زاگرس گسترانیده است.
در میان همهمه ورزشهای کلاسیک و شناختهشده، پدل، این ورزش نوظهور و پرشور، نهتنها تلفیقی از تنیس و اسکواش و روحیه بازیمحور است، بلکه آیینهای تمامنما از تحرک، تعامل و زندگی در قالبی ساده اما پرعمق است.
روایتی از آغاز پدل تا امروز
سرگذشت پدل، به سالهای پایانی دهه ۶۰ میلادی بازمیگردد، جایی در سرزمین رنگارنگ مکزیک، «انریکه کورکوئرا»، مردی با ذوق و دغدغهمند، برای فرار از محدودیتهای فضا و ابزار، بازی را طراحی کرد که نه در چمن نیازمند پهنهای بیپایان باشد و نه در سالن درگیر پیچیدگی تجهیزات خاص؛ آنچه او آفرید، به سرعت دل اسپانیاییها را ربود و همچون شعلهای در باد، به اروپا و سپس سراسر جهان راه یافت.
زمین بازی، جایی برای نفس کشیدن انسان مدرن
ورزش پدل نه آنقدر رسمی است که دیواری بین حرفهای و آماتور بسازد، نه آنقدر ساده که شوق رقابت را کور کند؛ دو تیم دونفره در زمینی محصور اما دلگشا، راکتهایی در دست دارند بیتشریفات تنیس و بیغرابت اسکواش.
در این ورزش توپی کوچک، نرمتر از همتایانش، در پرواز میان دیوار و تور، سرگذشت لحظهها را رقم میزند؛ در ورزش پدل دیوارها نه مانعاند نه دشمن و بخشی از بازی هستند.
پدل، آینه جسم و جان
در جهانی که تنسپاری به ابزار و صندلی و سکون، بشر را خسته کرده، پدل فرصتی برای رهایی است، تحرکی همهجانبه که هم قلب را به تپش وامیدارد و هم ذهن را به چالش میکشد، عضلات انعطاف مییابند؛ تعادل، بهتر میشود و روحیه جمعگرایی، شکلی تازه به خود میگیرد.
این ورزش نه فقط جسم، که خُلق و خوی را صیقل میدهد، بدون آن که سختی سربالایی کوه یا خشونت یک مسابقه رزمی را داشته باشد، میتواند آدمی را از خمودگی روزمره برهاند.
تجهیزاتی ساده اما ضروری
برای آغاز سفر با پدل، به اسباب فراوانی نیاز نیست؛ تنها راکتی سبک و سوراخدار، توپی نرم و مقاوم و کفشهایی که پا را در آغوش بگیرند و لغزشی پدید نیاورند نیاز است.
در این ورزش لباس باید رفیق بدن باشد؛ سبک، راحت و هماهنگ با حرکتها؛ در جهانی که سادگی گاهی گم میشود، پدل به یاد ما میآورد که شور و شوق، به ابزار وابسته نیست.
رعایت ایمنی از ترس نیست
بدن، معبد روح و نیازمند مراقبت است؛ پیش از آغاز بازی، دقایقی برای گرم کردن، انعطاف دادن به مفاصل و آشنا کردن بدن با جنب و جوش پیش رو ضروری است؛ در جریان بازی نیز، رعایت مرزها، آداب و قواعد، نه نشانه سختگیری که جلوهای از بلوغ ورزشی است؛ زمین پدل، صحنهای برای احترام متقابل است.
کرمانشاه؛ کوهستانی که اکنون با پدل همنفس است
در دیار دلفریب کرمانشاه، جایی میان زاگرس و زلال رودها، ورزش پدل راه خود را یافته است؛ این استان، با پیشینهای پرشکوه در ورزشهای بومی، اکنون میزبان روح مدرنی از جنب و جوش جمعی است.
مجموعه ورزشی ۱۵ خرداد کرمانشاه، با زمینهایی مجهز به کفپوش استاندارد و دیوارهای ایمن، نویدبخش آیندهای روشن برای پدلبازان جوان کرمانشاهی است.
کرمانشاه نه فقط از حیث زیرساخت، بلکه از نظر پذیرش اجتماعی نیز گامهای مؤثری برداشته است، جوانان علاقهمند، بانوان ورزشکار و حتی سالمندانی که در جستجوی تحرک لطیف و پیوند اجتماعیاند، همگی میتوانند در پدل جایی برای خود بیابند؛ آینده این ورزش در استان، با حمایت مسئولان و مشارکت بخش خصوصی، نهتنها ممکن، که درخشان خواهد بود.
پدل، فراتر از یک بازی
پدل، تنها یک ورزش نیست؛ استعارهای از تعادل، همبستگی، بازیِ زندگی در قالبی کوچک و دیوارهایی ایستا اما بخشی از ریتم بازی و راکتهایی سبک اما حامل شور است؛ اگر تنیس تجمل است و اسکواش انزوا، پدل رفاقت و سفری از تنهایی به همکاری و از سکون به شوق است.
پدل، فقط ورزشی نوظهور نیست؛ تجلیگاهی برای پیوند جسم و جان، تحرک و تعامل، سادگی و معنا از خاستگاهاش در مکزیک تا کرمانشاه است، پدل آمده تا یادمان بیاورد که ورزش، بیش از آن که نمایشی از قدرت باشد، فرصتی است برای رهایی از روزمرگی و زندهکردن شوق زندگی در جان انسان معاصر؛ باشد که این نسیم تازه، در شهرهایمان جاری بماند.
یادداشت به قلم شکیبا خاطری؛ فعال رسانهای
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!