یادداشت؛
بررسی ابعاد خصومت آمریکا
دشمنی آمریکا با ایران ریشهای تاریخی دارد و ناشی از سیاستهای سلطهجویانه و تلاش برای تأمین منافع اقتصادی و سیاسی از منابع کشورهای دیگر است.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ دشمنی ایالات متحده با ایران به یک موضوع تاریخی و پیچیده تبدیل شده است که ریشههای آن به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بازمیگردد؛ این دشمنی، ناشی از ذات سلطهجوی آمریکا و تلاشهای غرب برای دستیابی به منافع خود از منابع کشورهای دیگر است؛ در واقع، سیاستهای ایالات متحده در قبال ایران، همواره بهدنبال تأمین منافع اقتصادی و سیاسی خود بوده است.
رهبر معظم انقلاب در این باره به وضوح توضیح دادهاند که در منطقه ما، ایالات متحده یا بهدنبال برقراری یک دیکتاتوری مستبد و گوش به فرمان خود است، همانند برخی کشورهای عربی مانند عربستان و بحرین، یا در صورت عدم موفقیت، به سمت هرج و مرج و آنارشیسم حرکت میکند.
این استراتژی خصمانه و منفعتطلبانه استکبار، بهویژه در شرایطی که اوضاع کشورهایی مانند سوریه به وخامت میرسد، به وضوح قابل مشاهده است.
دشمنی آمریکا با ایران بهویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ شدت یافت، اما این خصومت ریشه در تاریخ دارد و پر واضح است یکی از مصداقهای بارز این دشمنی، جنایت آمریکاییها در ۱۶ آذرماه ۱۳۳۲ است، زمانی که رژیم دیکتاتوری پهلوی با همکاری ایالات متحده، سه دانشجوی ایرانی را به شهادت رساند؛ این حادثه بهعنوان یک نقطه عطف در تاریخ مبارزات ملی ایران علیه استکبار و در رأس آن امریکا شناخته میشود و نمادی از ظلم و ستم آمریکا به شمار میرود.
این تاریخ، نهتنها یادآور جنایات رژیم پهلوی است، بلکه نشاندهنده نقش ایالات متحده در حمایت از دیکتاتورهای منطقهای و سرکوب جنبشهای مردمی نیز است و فینفسه این حمایتها همواره بهعنوان ابزاری برای حفظ منافع غربیها در خاورمیانه بهکار گرفته شده است و ملت ایران یکی از اصلیترین قربانیان این سیاستها بوده است.
در سالهای پس از انقلاب، ایالات متحده تلاش کرده است تا با اعمال تحریمهای ظالمانه و فشارهای خصمانه اقتصادی، نظام جمهوری اسلامی را تضعیف کند؛
این فشارها نهتنها منجر به آسیبرسانی به اقتصاد کشور شده، بلکه باعث افزایش تنشها در روابط بین دو کشور نیز شده است و چنین سیاستهایی در راستای ایجاد هرج و مرج و ناآرامی در ایران هدایت شده و به نوعی ادامه همان سنت تاریخی دشمنی آمریکا با ایران و خوی استعماری است.
همچنین، ایالات متحده در سالهای اخیر بارها به ترویج فتنه و اغتشاش درکشورما دست زده است بدین شکل که این کشور با حمایت از گروههای مخالف و ایجاد نارضایتیهای اجتماعی، تلاش کرده تا به توهم نهایی خود و تزلزل در نظام جمهوری اسلامی، نزدیک شود.
در شرایط کنونی، ایالات متحده با حمایت و تدارک گروههای صهیونیستی تکفیری بهطور فعال در تلاش برای تضعیف محور مقاومت در منطقه است؛ این تلاشها شامل حمایت از گروههای تروریستی و تکفیری و ایجاد ناامنی در کشورهای همسایه ایران است که به نوبه خود میتواند به افزایش تنشها و بیثباتی در منطقه و دامن زدن به خصومتورزیها منجر شود.
در این راستا، نقش رسانهها و جنگ نرم آمریکا نیز بر کسی پوشیده نیست که با استفاده از ابزارهای رسانهای و شبکههای اجتماعی، به ترویج تفکرات ضد ایرانی، اسلامی و ایجاد شکافهای اجتماعی در ایران پرداخته است.
معالوصف سبقه خباثت و خصومت وصف شده آمریکا نشاندهنده آن است که دشمنی ایالات متحده با ایران تنها به مسأله هستهای محدود نمیشود، بلکه در راستای اسلامستیزی و ضد انقلابی به یک جنگ تمامعیار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تبدیل شده است؛ در برهه کنونی جمهوری اسلامی و ملت بصیر آن سالهاست با اتخاذ سیاستهای هوشمندانه و تقویت وحدت داخلی، به مقابله با این تهدیدات ادامه میدهند.
ناگفته پیداست که تاریخ ایران و ایالات متحده، به وضوح نشاندهنده یک دوگانگی عمیق است که از یک سو، ایران بهعنوان یک کشور مستقل و دارای تاریخ و فرهنگ غنی اسلامی، همواره در برابر سلطهگریهای خارجی و جریان استکباری ایستاده است و از سوی دیگر، ایالات متحده بهعنوان یک قدرت استکباری و استعماری ظالم، تلاش کرده است تا با دخالت در امور داخلی ایران، به منافع خودکامگی خود دست یابد.
بر این اساس، ۷۰ سال دشمنی ایالات متحده با ملت ایران، باید بهعنوان یک درس تاریخی در نظر گرفته شود که این درس به ما یادآوری میکند که برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، همواره باید هوشیار و مقاوم باشیم و به تلاشهای دشمنان برای تضعیف کشور پاسخ مناسب و قاطع دهیم.
مجتبی جنگلینیا؛ فعال رسانهای