قدر فرشتگان زمینی را بیشتر بدانیم؛
توجه به حقوق کودکان وظیفهای همگانی
کودکانی نهتنها آیندهسازان کشورند، بلکه با نیازهایی رو به رو هستند که نباید از آنها چشمپوشی کرد.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ توجه به حقوق، نیازها و رشد همهجانبه کودکان، وظیفهای همگانی است؛ از خانواده گرفته تا مسئولان و نهادهای اجتماعی و در این میان نیازمند بازنگری در شیوههای تربیتی، آموزشی و حمایتی از کودکانی هستیم که فردای جامعه را رقم خواهند زد.
تأثیر محیط بر تربیت کودک
فردین پرویزی، روانشناس و استاد دانشگاه پیام نور شهرستان سنقر و کلیایی در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی شبکه اطلاعرسانی مرصاد؛ در خصوص تأثیر محیط بر تربیت کودکان، اظهار داشت: کودکان از زمان تولد و به اعتقاد برخی از دانشمندان حتی قبل از آن، از محیط اطراف خود تأثیر میپذیرند. بیشتر به همین علت است که نحوه رفتار و برخورد والدین نتایج عمیقی بر زندگی عاطفی بچهها میگذارد.
وی عوامل محیطی را از عوامل تأثیرگذار در تربیت کودک دانست و گفت: اهمیت عوامل محیطی از این نظر است که میتواند زمینه ظهور یا افول بسیاری از استعدادهای درونی کودک را فراهم سازد. والدین میتوانند با داشتن رفتار صحیح و دوستانه با فرزندانشان، تأثیر عوامل محیطی را در تربیت کودکان مدیریت و کنترل کنند. داشتن روابط دوستانه و صمیمانه، اعتماد به کودک و وضع محدودیتهای منطقی از نکات مهم در کنترل عوامل محیطیاند.
این استاد دانشگاه افزود: کودکان از عوامل محیطی به نسبت تربیتی که در خانواده داشتهاند تأثیر میپذیرند؛ به این معنی که در صورت داشتن تربیت صحیح و کسب مهارتهای لازم برای زندگی در جامعه، میتوانند تأثیر عوامل محیطی را به نفع رشد و شکوفایی استعداد و تواناییهایشان به کار گیرند ولی در صورتعدم کسب مهارتهای لازم، دچار آسیبهای اجتماعی و ناهنجاریهای رفتاری میشوند.
وی تصریح کرد: کودک از سنین بسیار پایین، روابط والدین با خود را با روابط والدین با دیگر خواهرها و برادرهایش مقایسه میکند. آنچه در اینجا اهمیت دارد، این نیست که با همه فرزندانمان رفتار دقیقاً یکسانی داشته باشیم، بلکه مسئله مهم این است که بچههایمان باور داشته باشند رفتار متفاوت ما منصفانه است.
این روانشناس اظهار داشت: در واقع اهمیتی ندارد که در مقام والدین فکر کنیم رفتار متفاوتمان با کودکانمان منصفانه است یا خیر، بلکه مهم این است که بچههای ما چه فکری میکنند و اینکه آیا در این باره با هم توافق دارند یا نه. هنگامی که کودکان باور داشته باشند رفتار والدینشان با آنها در مقایسه با خواهرها یا برادرهایشان منصفانه است، روابط خواهر و برادریشان محکمتر میشود. برای این منظور باید میزان مهربانی، تحسین و کنترل والدین در حق همه فرزندانشان یکسان باشد.
وی در ادامه گفت: این مسئله که کودک احساس کند والدینش روابط گرمتری با خواهر یا برادرش دارند، ممکن است واقعاً بر شادی او و رابطهاش با خواهر یا برادرش اثر بگذارد. چنین کودکانی نهتنها علائم بیشتری از افسردگی بروز میدهند، بلکه رفتارشان با خواهرها یا برادرهایشان نیز سردتر میشود.
پرویزی گفت: کودکان را تنبیه روانی نکنید! آنچه کودکان را بیش از تنبیه بدنی آزار میدهد، تنبیه روانی است. به کار بردن کلماتی که به سرعت از دهان خارج میشود، چنان اثر مخربی در شخصیت کودک به جا میگذارد که آثار آن به صورت صدمات عاطفی وعدم اعتماد به نفس در کودک بروز میکنند.
وی افزود: جملات گزنده به عزت نفس کودک و در نتیجه به اعتماد به نفس او آسیب میرساند و موجب تخریب رشد شخصیتی میشود. به کار بردن الفاظ منفی همچون: «بد، شلوغ، کثیف، لوس، خرابکار، بیعرضه، تنبل، بیادب»، نهتنها اعتماد به نفس کودک را کاهش میدهد، بلکه در ناخودآگاه او ثبت میشود و او را دقیقاً به سمتی که او را با آن نام یا لقب خواندهایم میکشاند. کودکانی که با این القاب خوانده میشوند معمولاً لجبازتر و پرخاشگرتر هستند. یعنی ما با گفتن این القاب در حقیقت کودکی لوس، بیادب، خرابکار، کثیف، شلوغ و بد را پرورش میدهیم. مراقب کلمهها و جملاتمان باشیم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه عذرخواهی از فرزندتان اقتدار را تضعیف نمیکند بلکه باعث تقویت رابطه میشود، گفت: به عنوان والدین، ما میخواهیم فرزندانمان به احساسات دیگران احترام بگذارند و وقتی اشتباه میکنند سریعاً به آن اعتراف کنند.
ما میخواهیم آنها عذرخواهی صادقانهای داشته باشند و از اشتباهات خود درس بگیرند. اما آیا در واقعیت والدین از فرزندانشان عذرخواهی میکنند؟
پرویزی عنوان کرد: به نظر میرسد بیشتر بزرگسالان احساس میکنند از کودکان خود برتر هستند و بنابراین حتی وقتی بزرگسال کار اشتباهی انجام داده است، برای انجام عذرخواهی به کودکان خود بدهکار نیستند. بزرگسالان نگرانند که اگر به اشتباه خود در قبال کودکی اعتراف کنند، این به نوعی اقتدار آنها را تضعیف میکند. یا احساس میکنند هر کاری که انجام دادهاند موجه بوده است زیرا کودک آنها را به این رفتار سوق داده است، بنابراین نباید مجبور به عذرخواهی شوند.
وی خاطرنشان کرد: همه این باورها نادرست هستند و با پیروی از این باورها، به رابطه خود با فرزندانمان آسیب میرسانیم و درسهایی را که فرزندانمان میتوانند صرفاً با گفتن ببخشید از ما بیاموزند، از دست میدهیم.
پرویزی در پایان توصیه کرد: مچ فرزندانتان را زمانی که کار خوبی انجام میدهند بگیرید. مانند پلیسی نباشید که منتظر دیدن کار بدی از فرزندتان هستید. بچهها هم مانند ما از اینکه مدام مورد انتقاد قرار بگیرند بیزارند. کودکان مانند کاغذ سفید هستند، هر چه را روی آن بنویسی بعداً خواهی خواند. دقت کن چه مینویسی: توهین، ناسزا، دروغ و...
یا مهربانی، محبت، احترام و...
اهمیت سلامت روان در کودکان
مینا کرمی، مشاور خانواده در شهرستان سنقر و کلیایی در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی شبکه اطلاعرسانی مرصاد؛ اظهار داشت: والدین علاوه بر توجه به رشد جسمانی کودک باید به سلامت روان او نیز توجه داشته باشند. بسیاری از مواردی که سلامت روان در کودکان را به خطر میاندازند در بزرگسالی قابل جبران نیستند و باعث آسیب رساندن به کودک و اطرافیان میشوند. آموزشهای رفتاری در هر سنی به موقع باید انجام گیرد و بهتر است که اجازه ندهیم کودک با عادتها و دیدگاههای خطا رشد کند و زمان جبران از دست برود.
وی افزود: سلامت روان در کودکان زمانی میسر میشود که فرد هیچ احساس ناخوشایند و نامطلوبی از زندگی نداشته باشد و دیگران از جمله پزشکان هم او را در حد طبیعی بدانند بنابراین احساس امنیت خاطر، شادمانی به موقع، اندوه به موقع، خواب و خوراک و انرژی به اندازه میتواند نشاندهنده بهداشت روان باشد.
تعریف سلامت روان در کودکان
کرمی با بیان اینکه بهداشت روان یا سلامت روان جدا از بهداشت جسمی و عمومی نیست، گفت: بسیاری از شاخصهایی که نشان از سلامت روان دارند، جسمی هستند. به ندرت پیش میآید که فرد وضعیت جسمی غیرطبیعی داشته و سلامت جسم او مختل شده باشد اما از نظر روان هیچ مشکلی نداشته است و کاملاً در وضعیت مناسب و مطلوبی باشد. بنابراین پایه بهداشت روان را باید در سلامت جسم کودک جستجو کرد وضعیت تغذیه، زمانبندی خواب، فعالیتهای ورزشی مناسب با سن میتواند پایهای برای بهداشت روان محسوب شود.
وی عنوان کرد: سازمان بهداشت جهانی در تعریف سلامت روان چنین میگوید: رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری، خلاقیت و خودشکوفایی.
عوامل تأثیرگذار بر سلامت روان کودکان و نوجوانان
وی در ادامه گفت: رویدادهای آسیبزا میتوانند مشکلات سلامت روانی را برای کودکان و نوجوانانی که آسیبپذیر هستند، ایجاد کند. تغییرات اغلب به عنوان محرک عمل میکنند. برای مثال، نقل مکان، تغییر مدرسه یا تولد یک خواهر برادر جدید. برخی از کودکانی که مدرسه را شروع میکنند از پیدا کردن دوستان جدید و انجام فعالیتهای جدید هیجانزده میشوند، اما ممکن است برخی نیز احساس اضطراب کنند. نوجوانان اغلب با رشد ذهن و بدن آنها آشفتگی عاطفی را تجربه میکنند.
نقش خانواده در سلامت روان کودکان
این روانشناس اظهار داشت: خانواده نقش مؤثری در شکلگیری و حفظ سلامت روان در کودکان دارد. اگر والدین خود از مؤلفههای بهداشت روان برخوردار باشند میتوانند آن را به فرزندان نیز انتقال دهند. مثلاً ارتباط سالم و مؤثر با دیگران در اجتماع، داشتن شغل مناسب و از عهده وظایف شخصی و اجتماعی برآمدن، توانایی معنی دادن به زندگی و داشتن علاقه و عشق به فرزندان و همسر در والدین میتواند بر شکلگیری بهداشت روانی کودک تأثیر بگذارد. کودک وقتی رفتار و عکسالعمل صحیح والدین را مشاهده کند از آنها الگوبرداری میکند.
مسئولیتپذیری بهتر کودکان دارای سلامت روان
وی ادامه داد: از کودکی که سلامت روان دارد انتظار میرود توانایی انجام وظیفه و اجرای مسئولیتهای شخصی خود را متناسب با سنش داشته باشد، توانایی برقراری رابطه با دیگران را دارا باشد، برداشت واقعبینانه از رفتار دیگران داشته باشد، انعطافپذیری و قدرت تطابق با شرایط گوناگون را در او ببینیم و این نکته را درک کند که خود مرکز جهان نیست و نسبت به دیگران عشق و محبت داشته باشد. داشتن توانایی کمک به دیگران یا ارتباط برقرارکردن با آنان، به دور از خودخواهی و ارتباط سالم و مؤثر با همسالان از دیگر مؤلفههایی است که از کودکی با سلامت روان انتظار داریم.
کرمی گفت: بدیهی است که این تواناییها با آموزش به کودک انتقال داده میشوند و کودک به خودی خود نمیتواند آنها را فرا گیرد و در زندگی به کار بندد. زمانی که کودک وارد اجتماع میشود و روابط گستردهتری پیدا میکند کنترل بهداشت روانی وی برای خانواده دشوارتر میشود و بسیاری از آسیبها را ممکن است از جامعه دریافت کند. بنابراین آموزش مهارتهای زندگی و نوع ارتباطات در ایمن ماندن کودک از آسیبها مؤثر است.
مهارتهایی که بر حفظ سلامت روان کودک مؤثر است
کرمی با اشاره به اینکه باید به کودک خودپذیری را آموزش دهیم، گفت: اینکه به خود دید مثبت داشته باشد و از عزت نفس برخوردار باشد. پذیرش اجتماعی به معنای داشتن نگرشهای مثبت نسبت به دیگران در عین حالی که به تفاوتها و پیچیدگیهای دیگران اعتراف دارد و آنها را هم میپذیرد.
وی در ادامه افزود: کمک به رشد و تکامل و از قوه به فعل درآوردن نیروهای ذاتی کودک و دوستی و تحمل نسبت به همسالان بدون تأثیرپذیری بیقید و شرط و آموزش تفکر نسبت به رفتارها و خواستههای همسالان.
کرمی عنوان کرد: اگر نیازهای روانی کودک در نهاد خانواده تأمین شود و والدین به تأثیر رفتارهای خود بر کودک و بهداشت روانی وی آگاه باشند و از مؤلفههای بهداشت روان آگاه باشند میتوانند با آموزش به موقع مهارتهای زندگی شکلگیری و حفظ بهداشت روانی کودک را تضمین کنند. اگر کودک به موقع از آموزشها برخوردار شود میتوان اطمینان حاصل کرد که در دوره نوجوانی از رفتارهای پرخطر مصون بماند.
وی در پایان اظهار داشت: والدین وظایف خطیری در تربیت کودک دارند که از جمله این وظایف شکلدهی و حفظ بهداشت روانی کودک است که متناسب با سن به کودک آموزش داده میشود.
کودکان، آیندهسازان جامعه هستند
مریم امیریان، معلم آموزش و پرورش شهرستان سنقر و کلیایی، در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی شبکه اطلاعرسانی مرصاد؛ اظهار داشت: احساسات و خاطرات کودکی نقش مهمی در شکلگیری شخصیت و رفتارهای بزرگسالی ایفا میکنند. شخصیت کودک در بستر خانواده شکل میگیرد و خانواده نخستین و مهمترین نهاد تربیتی است که بیتوجهی به نقش آن میتواند پیامدهای جبرانناپذیری در زندگی آینده کودک داشته باشد.
وی خاطرنشان کرد: نیازهای اساسی کودک تنها به تغذیه، پوشاک و سرپناه محدود نمیشود، بلکه نیازهایی چون امنیت، عشق و توجه عاطفی نیز از اهمیت بالایی برخوردارند. ابراز محبت بیقید و شرط والدین، در آغوش گرفتن، تائید کلامی و عشق بیمنت، موجب سلامت روان و تقویت عزتنفس در کودکان میشود.
این آموزگار با ابراز نگرانی از غفلت والدین در دنیای فناورانه امروز، گفت: والدین بیشترین وقت خود را صرف فراهم کردن آسایش مادی کودکان میکنند و از بُعد عاطفی غافل ماندهاند، در حالیکه عواطف مثبت والدین تأثیر مستقیمی بر سلامت جسمی، یادگیری، رفتار اجتماعی و آینده کودک دارد.
وی تأکید کرد: کودکان، بزرگسالان آیندهاند و ابتدا خانواده و سپس جامعه را میسازند. تربیت صحیح آنان از اهمیت بالایی برخوردار است و در نظریههای روانشناسی و آموزههای دینی، بیشترین مسئولیت تربیت کودک بر عهده والدین گذاشته شده، اما مسئولان نیز نباید از وظایف خود غافل شوند.
امیریان در پایان گفت: یکی از گامهای مهم در مسیر توسعه و پیشرفت جامعه، توجه به وضعیت کودکان و برنامهریزی برای آنان در تمامی سطوح ساختاری، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است؛ موضوعی که باید در اولویت کاری مسئولان قرار گیرد.
گزارش به قلم زهرا دانیاری؛ فعال رسانهای
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!