دردلهای یک آتشنشان؛ از خاطرات تلخ «پلاسکو»
یک آتشنشان به مناسبت روز آتشنشان به بیان انتظارات و دغدغههایش پرداخت و خاطرههایی را از روزهای پس از حادثه تلخ ساختمان پلاسکو بیان کرد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی مرصاد، به نقل از جهان نیوز، آتشنشانان قهرمانان گمنامی هستند که طی دوره خدمتشان جان تعداد زیادی از افراد را از حوادث گوناگون نجات میدهند و بسیاری از آنها حتی جانشان را نیز در این راه تقدیم میکنند و به درجه شهادت میرسند اما شاید مردم کمتر نسبت به فداکاریهای این قهرمانان بی نشان آگاهی داشته باشند.
به پاس خدمات این قهرمانان بینشان ۷ مهر ماه به عنوان روز آتشنشان انتخاب شده است تا شاید در این روز بتوانیم قدردان گوشهای از زحمات و فداکاریهای این عزیزان باشیم و به همین بهانه به سراغ یک آتشنشان رفتیم تا در جریان غدغهها و روزهای سختی که گذارنده است، قرار بگیریم.
با آتشنشانی دوباره زنده شدم
این آتشنشان ضمن تبریک روز آتشنشان به همه همکارانش در خصوص دلیل انتخاب این شغل با وجود سختیهای بسیار به میزان گفت: علاقه فراوانی به این حرفه دارم چرا که میتوانم به واسطه این شغل به افراد دیگر کمک کنم؛ یکنواخت نبودن کار و جایگاهی که آتشنشانان در بین مردم دارند نیز موجب شد تا این شغل را انتخاب کنم و در حال حاضر هم بسیار به این شغل علاقهمند هستم؛ قبل از اینکه آتشنشان شوم شغل دیگری داشتم و درآمد خوبی هم کسب میکردم، اما از داشتن آن شغل چندان خوشحال نبودم اما هنگامی که وارد این شغل آتشنشانی شدم انگار دوباره از نظر کاری زنده شدهام.
وی در مورد سختیهای کار و خاطرات روزهای آتشنشانیش نیز گفت: خاطرات خوبی در کنار همکاران در ایستگاه دارم، اما متاسفانه از عملیاتها خاطرات خوبی ندارم، هنگامی که زنگ عملیات در ایستگاه به صدا در میآید میدانیم که حادثهای رخ داده است؛ بدترین خاطرات هم به حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو مربوط میشود چرا که در آن دوران روزهای بسیار سختی را سپری کردیم و علاوه بر غم از دست دادن دوستانمان خانوادههایمان نیز از این حادثه بسیار ترسیده بودند و تعدادی از همکاران به اجبار خانواده مجبور به استعفا شدند و چند نفر از همکارانمان هم که در دوران نامزدی بودند ازدواجشان بهم خورد.
این آتشنشان به شهادت صمیمیترین دوستش در حادثه آتشسوزی ساختمان پلاسکو اشاره کرد و افزود: شهید محمد آقایی بهترین دوستم بود که متاسفانه او را در حادثه آتشسوزی ساختمان پلاسکو از دست دادم. این شهید بزرگوار با اینکه شغل مناسبی داشت و صاحب یک شرکت آسانسوری بود و درآمد بسیار خوبی هم کسب میکرد به دلیل علاقه آتشنشان شد اما متاسفانه فرصت نشد بیش از این به مردم خدمت کند و به درجه شهادت رسید.
وی در توضیح تجربه خود از حادثه آتشسوزی ساختمان پلاسکو گفت: شبی که متاسفانه فردایش این حادثه تلخ رخ داد، به دلیل شرکت در مسابقه ورزشی دوستانه بسیار خسته بودم به همین دلیل تلفن همراهم را از دسترس خارج کردم و خوابیدم و هنگامی صبح از خواب بلند شدم و تلفن همراهم را روشن کردم، شاهد تماسهای از دست رفته بسیاری بودم و به همین دلیل متوجه شدم که حادثهای رخ داده است، هنگامی که به صورت آمادهباش وارد ایستگاه شدم، متوجه شدم صمیمیترین دوستم زیر آوار ساختمان پلاسکو مانده و تلفن همراهش را جواب نمیدهد و با وجود اینکه به واسطه شغلمان امیدواری کمی داشتیم و تقریبا میدانستیم که همکارمان شهید شده است، باز هم سعی میکردیم خودمان را خونسرد نشان دهیم تا خانواده این شهدا ناراحت نشوند اما بسیار ناراحت بودیم.
عدم محاسبه سختیکار
این قهرمان بی نشان در پایان در خصوص انتظارات و دغدغههایش اظهار کرد: اصلیترین دغدغه بیشتر آتشنشانان به ویژه آنهایی که در تهران خدمت میکنند، محاسبه سختی کارشان است؛ به این دلیل که آتشنشانی زیر مجموعه شهرداری تهران است و در حکم آتشنشانان عنوان کارمند ذکر میشود که جزو مشاغل سخت نیست، ما با ۳۰ سال سابقه کار بازنشسته میشویم اما آتشنشانان دیگر شهرهای بزرگ نظیر شیراز و اصفهان سختی کار گرفتند و با ۲۰ سال خدمت بازنشسته میشوند، برای حل این مشکل شهرداری باید به ما مبلغی پرداخت کند که متاسفانه به سبب کسری بودجه این اقدام از سوی شهرداری انجام نمیشود.