یادداشت؛
تابلو پُرتکرار زبالهگردی در قاب دیدگان شهروندان
آیا چشمهایمان را به دیدن تصاویر ناخوشایند زبالهگردها در خیابانها و کوچه پس کوچههای شهر و در سطح معابر که هر روز برتعداد آنها اعم از زن و مرد و کودک اضافه میشود باید عادت بدهیم؟
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»، چه دردآور است وقتی زن یا کودکی را با ژولیدگی و سر و وضع نامناسب و لباسهای آلوده و کثیف خم شده در مخزنهای زباله میبینیم به راستی این نوع اشتغال به جمعآوری زباله که به طلای کثیف شهرت گرفته در شأن و درخور شهروندی و شهرنشینی، توسعه شهری و جامعه شهری است؟
گویا زبالهگردی به این شیوه به شکل خانوادگی و تقسیم محله و مرزبندی این محله ما و آن محله شما تغییر ماهیت داده، حضور کودکان و زنها مخصوصا معتادین متجاهر این ناخوشایندی را در نگاه بیننده افزونتر میکند.
هر چقدر جامعه نسبت به شرایط تربیتی و آموزشی کودکان زبالهگرد بیتفاوت باشیم باید آمادگی پس دادن تاوانی سنگینتری را باید داشته باشیم.
متأسفانه کودکان زبالهگرد در معرض آسیبهای بسیار جدی قرار دارند؛ آسیبهایی از جنس سوءاستفاده قرار گرفتن، تجاوز، بیماری، اعتیاد و… این کودکان به واسطه زبالهگردی علاوه بر موارد حقوقی از قبیل حق کودکی، حق تحصیل، بهداشت و رفاهیات که محروم میمانند؛ متاسفانه در معرض خشونتهای کلامی و برخوردهای توهینآمیز ونزاع، درگیری و دزدی قرار میگیرند.
شرایط اقتصادی و درآمدی خانوادهها مخصوصا قشر ضعیف و کمبرخوردار وحاشیهنشین زبالهگردی کودکان و زنان را در جامعه به یک آسیب نوپدید در کشورتبدیل کرده است که اگر نسبت به مسئله تعلیم و تربیت پیشگیرانه درخصوص موضوعات معیشتی و مشکلات اقتصادی و بحرانهای اجتماعی خانوادهها بیتفاوت باشیم قطعا در آیندهی نزدیک با بحرانهای دیگری مواجه خواهیم بود.
وضعیت اقتصادی ضعیف خانوادهها به گونهای شده که با این مشاغل کاذب دیگر نمیشود نیازهای یک خانواده را تامین کرد به همین دلیل با کوچکترین اتفاقی که برای سرپرست خانواده یا حتی وضعیت اقتصادی خانواده میافتد ناچارا از کودکان برای کمک به معیشت خانواده استفاده میشود، حال اگر آن سرپرست زن باشد به مسائل دیگر و آسیبهای بیشتری سمت وسو میگیرد.
بر اساس ماده واحد لایحه قانونی مصوب سال ۱۳۵۹ در راستای تحقق اصل ۲۱ و ۲۹ قانون اساسی از جمله حمایت از خانوادههای بیسرپرست و نیازمند و ارائه خدماتی به کودکان این خانوادهها ابتدا سازمان بهزیستی بهعنوان متولی این موضوع مورد بحث و توجه قرار میگیرد.
حال آیا تعهد در مسئولیت مسئولان، اخلاقمداری، خدمت صادقانه و تخصصی در ارائه خدمات وجود دارد؟ حمایتهای مالی و اختصاص بودجه به درستی برنامهریزی و هزینه میشود؟ خدمات به جامعه هدف طبق قوانین و طبقهبندی انجام شده، صورت میگیرد؟ شهرداری و معاونت اجتماعی فرهنگی چه نقش و حمایتی دارند؟
روابط بینسازمانی و طبقهبندی سازمانی در این خصوص و دیگر موارد تا چه اندازه با هم همخوانی و همراهی دارند؟
بخشنامهها و اساسنامهها آیا با شرایط جامعه امروزی و آسیبهای نو پدید و همهگیر به روز میشود؟ نهادهای مربوطه در چارچوب اساسنامهها و قوانین اقدام میکنند یا خیر؟ نقش اعتماد به سازمانهای مردمنهاد و ارتباط موثر و سازنده با آنها در این زمینه تا چد حد کارساز است؟
آیا دستان شیطانی و مافیای پشت پرده که در آسیبهای اجتماعی سود مالی و تجارت را مد نظر دارند، شناسایی میشوند؟ آیا برخوردی با آنها صورت میگیرد؟
در موارد فوق بحث کلی است و واقعیت تلخ، نشاندهنده سیر تکاملی آسیبهای اجتماعی و پیچیدگی آنها در چند وجهی شدن و ایجاد زنجیره در پیدایش آسیبهای دیگر را در پی دارد
اکنون سادهترین راهکارهایی را که شاید بتوان بهواسطه آن تا حدی تاوان سنگینی را از دوش جامعه برداشت جواب صادقانه به سوالات مطرح شده است.
شاید راهکارهایی همچون شناسایی خانوادههای آسیب دیده، فراهمسازی زندگی حداقلی متناسب با سن و شرایط فرهنگی آنها، آموزش خانوادهها برای دریافت کمک از بهزیستی و دیگر سازمانهای حمایتی زمینه تعلیم و تربیت را در خانه و مدرسه برای کودک فراهم میسازد.
شناسایی دلایل افزایش تعداد این کودکان و محلات جمع اوری ضایعاتی، مسئولکردن موسسه یا کارفرمایانی در این خصوص، ایجاد شهرکهای صنعتی یا سولههای مشخص در یکمنطقه جغرافیایی مشخص دور از سکونت برای جمعآوری، انباشت و تفکیک ضایعات، توجه به نکات بهداشتی و سلامتی آنها در راستای قوانین اداره کار و سلامت کاری، اهمیتدادن به محیط زیست و آموزش همگانی و اجبار اجتماعی در تفکیک زبالهها و کاهش ایجاد زباله مخصوصا در بیمارستانها، حوزههای بهداشتی، رستورانها و تلاش در راستای اشتغالزایی و توانمندسازی ضروری است.
امروز بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند اختصاص دادن بودجه در بحث پیچیده و درهمتنیده آسیبهای اجتماعی و حضور کارشناسان یعنی همان مهندسان اجتماعی همچون مددکاران اجتماعی و جامعهشناسان هستیم زیرا آسیبهای اجتماعی به تدریج و در بستر زمان شکل گرفتهاند و یک شبه بهوجود نیامده است درنتیجه پیشگیری و مراقبت از سلامت فرد و جامعه و بالا بردن سواد سلامت و اجتماعی و داشتن جامعهای عاری از هرگونه معضل اجتماعی زمانبر و نیازمند برنامهریزی درست، علمی و صرف هزینه است پس مسئولان قبل از اینکه هزینه گزافتری برای جبران پرداخت کنند اکنون با اختصاص هزینه و بودجه توجه و مراقبت کنند.
ماندانا جواهری؛ فعال ومددکار اجتماعی